اخبار روز

به روزترین خبر ها

اخبار روز

به روزترین خبر ها

روزنامه اصولگرا: بین مواضع ظریف و عراقچی درباره مذاکره با آمریکا دوگانگی وجود دارد

موضع وزارت خارجه پیرامون مذاکره با امریکا به عنوان مسئول اصلی دیپلماسی در کشور، بر مواضع دیگر افرادی در دولت که در ماه‌های اخیر بر طبل مذاکره کوبیدند، خط بطلان می‌کشد.

به گزارش خبرآنلاین، روزنامه جوان نوشت: به عنوان نمونه یکی از این افراد علی عبدالعلی‌زاده، نماینده رئیس‌جمهور در هماهنگی اجرای سیاست‌های کلی توسعه دریامحور بود که حدود دو هفته پیش از آمادگی دولت برای مذاکره با امریکا گفت.
او در گفت‌وگویی با تأکید بر ضرورت مذاکره مستقیم میان ایران و امریکا تصریح کرد که «برنامه دولت در این باره کاملاً شفاف اعلام شده و آماده مذاکره هستیم. با شروع این مذاکرات میان دو کشور دست یافتن به توافق دو تا سه ماه زمان خواهد برد.»
البته عبدالعلی‌زاده در جایگاهی نبود و نیست که پیرامون مذاکره ایران و امریکا موضع رسمی بیان کند و آنچه می‌گوید، صرفاً باید در قالب «نظر شخصی» دیده شود، اما در هر حال او عضوی از دولت است و سخنان او بازتاب‌های منفی و مثبتی پیدا کرد. چه موافق مذاکره باشیم و چه مخالف آن، اینکه فردی در بیت فورد جایگاهی غیرمرتبط با موضوع مذاکره، از آمادگی برای مذاکره بگوید و از سویی فردی که مسئول سیاست خارجی دولت است، آن را رد کند، نشان از دوگانگی در دولت پیرامون موضوع دارد و طبعاً در این مسیر، نظر وزارت خارجه که ذی‌ربط موضوع است، ارجح خواهد بود.
دوگانگی بعدی، در تقابل مواضع علنی ظریف با مواضع عراقچی و دولت در کمیسیون امنیت ملی است. ظریف صریح و علنی و در داخل و خارج از مذاکره با امریکا دفاع می‌کند. سابقه او هم چنین چیزی را تأیید می‌کند، تا جایی که برخی معتقدند اصرار اصلاح‌طلبان بر باقی ماندن او در دولت با وجود همه حواشی و نیز به‌رغم غیرقانونی بودن حضورش برای این است که چراغ مذاکره با امریکا در دولت روشن نگه داشته شود.
با این حال سخنان عراقچی نشان می‌دهد بین او و ظریف هم در این میان دوگانگی وجود دارد.

ظریف: «خوداتکایی راهبردی» ایران منوط به هسته‌ای شدن نیست

ظریف نوشت: ایران امروز بدون نیاز به نیروی «نیابتی» قادر به دفاع از خود است. دهه‌ها سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های دفاعی - از فناوری موشکی پیشرفته تا پهپاد‌های نوین- امنیت این کشور را مستقل از حمایت خارجی تضمین کرده است.


نامه نیوز - محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیس جمهور در مقاله‌ای نسخه اصلی آن در ایران دیلی منتشر شده است، نوشت: در میان برخی از کارشناسان سیاست ایران، روایتی رو به رشد وجود دارد که ادعا می‌کند ایران تحت فشار‌های منطقه‌ای، چالش‌های اقتصادی و ناآرامی‌های داخلی، سیاست خود را به سمت ساخت سلاح هسته‌ای به عنوان آخرین راهکار بقا یا بازدارندگی تغییر داده است. این تفسیر در میان کسانی مقبولیت یافته که عواملی مانند عقب‌نشینی‌های حزب‌الله، فروپاشی دولت اسد در سوریه و تنش‌های اقتصادی ایران را نشانه‌ای از استیصال نظام سیاسی ایران می‌دانند.

برخی حتی از این تحلیل برای ترغیب دولت جدید امریکا به اعمال مجدد سیاست «فشار حداکثری» - شامل تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی، دامن‌زدن به ناآرامی‌های داخلی و حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران - بهره‌برداری کرده‌اند. این تحلیل نه تنها محاسبات راهبردی ایران را تحریف می‌کند، بلکه بازتاب مسأله‌ای عمیق‌تر است: وضعیت آشفته جهانی که عمدتاً ناشی از اقدامات مهارنشده اسرائیل در یک سال و نیم گذشته است و تحلیلگران را دچار خطا‌های ادراکی خطرناکی کرده است.

برخلاف ادعا‌هایی که متحدان منطقه‌ای ایران را به عنوان نیرو‌های «نیابتی» توصیف می‌کند، بازدارندگی استراتژیک تهران هرگز به این روابط متکی نبوده است. جنبش‌های آزادی‌بخش مانند حزب‌الله، انصارالله و دیگر گروه‌های جنبش مقاومت، هرچند با ایران پیوند‌های ایدئولوژیک (معنوی) دارند، اما به صورت مستقل و براساس اهداف خاص خود فعالیت می‌کنند. چنین تصویری از این متحدان، پیچیدگی روابط‌شان با ایران را به‌شدت ساده‌سازی می‌کند و توانمندی‌های دفاعی خودکفای ایران را نادیده می‌گیرد.

مبارزه علیه تجاوزات نظامی، اشغالگری و جنایات رژیم صهیونیستی، ریشه در دهه‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دارد. روحیه مقاومت در میان مردم فلسطین و لبنان، با الهام از پایداری ایران در برابر تجاوز رژیم بعثی عراق - که بلافاصله پس از سرنگونی رژیم پهلوی و با حمایت همه‌جانبه ابرقدرت‌های شرق و غرب روی داد - در بحبوحه جنایات آریل شارون (مشهور به «قصاب صبرا و شتیلا») اوج تازه‌ای گرفت.

حامیان امروزی جنایات نتانیاهو که بر طبل پایان مقاومت می‌کوبند، غافل از این واقعیت تاریخی هستند که شکل‌گیری جهاد اسلامی (۱۹۸۱)، حزب‌الله (۱۹۸۲) و حماس (۱۹۸۷)، نه زاده حمایت‌های تسلیحاتی ایران، که واکنشی به اشغال لبنان از سوی شارون و تبعید سازمان آزادیبخش فلسطین به تونس بود. در آن برهه، ایران خود در حال تقلا برای تأمین اسلحه جهت مقابله با ارتش بعثی عراق بود که به سلاح‌های پیشرفته امریکایی (سامانه‌های آواکس)، فرانسوی (جنگنده‌های میراژ و موشک‌های اگزوسه)، بریتانیایی (تانک‌های چیفتن)، روسی (جنگنده‌های میگ و موشک‌های اسکاد) و سلاح‌های شیمیایی آلمانی مجهز شده بود. علت ظهور این جنبش‌ها نه پشتیبانی ایران، که تهاجم اشغالگرانه شارون و توهم پایان مقاومت بود. مقاومت نه در آن دوران به خاک سپرده شد و نه امروز محکوم به فناست؛ آن روز بالید و امروز نیز بالنده‌تر خواهد شد.

بررسی تاریخ این گروه‌ها از بدو تأسیس نشان می‌دهد که آنها همواره بر اساس ضرورت‌های فلسطین و لبنان و اعتقادات ضد اشغالگری خود- نه الزامات راهبردی ایران - عمل کرده‌اند. هرچند ایران در حمایت از این گروه‌ها با هدف حمایت از مظلومان، هزینه داده، اما آنها هیچ گاه به نمایندگی یا نیابت از ایران اقدام نکرده‌اند.

ایران امروز بدون نیاز به نیروی «نیابتی» قادر به دفاع از خود است. دهه‌ها سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های دفاعی - از فناوری موشکی پیشرفته تا پهپاد‌های نوین- امنیت این کشور را مستقل از حمایت خارجی تضمین کرده است. ایران اگرچه همچنان به مردم خود به عنوان مهم‌ترین سد در برابر تجاوز خارجی تکیه می‌کند، اما نوآوری‌های نظامی آن امکان حفظ امنیت بدون اتکا به حمایت خارجی را فراهم کرده است. این دستاورد‌ها نشان‌دهنده راهبرد بلندمدتی است که ثبات و حاکمیت را فارغ از تحولات منطقه‌ای تضمین می‌کند.

با وجود اینکه چالش‌های پیش روی متحدانی مانند حزب‌الله ممکن است به طور موقت بر دامنه نفوذ ایران تأثیر بگذارد، اما هسته اصلی بازدارندگی این کشور را در معرض خطر قرار نمی‌دهد. این پارادایم «خوداتکایی راهبردی» است که همواره به عنوان رکن بنیادین سیاست دفاعی تهران شناخته شده و توانمندی کشور در برابر فشار‌های خارجی را تضمین می‌کند.

سوء برداشت امروز درباره ایران ناشی از تلاش تحلیلگران برای درک آشفتگی جهان- به ویژه در غرب آسیا- است. در قلب این آشفتگی، مصونیت بی‌قید و شرط اسرائیل قرار دارد که هنجار‌های بین‌المللی را نقض و الگویی خطرناک برای رفتار دولتی ایجاد کرده است.

اقدامات اسرائیل در غزه - از بمباران بیمارستان‌ها و مناطق مسکونی و زیرساخت‌های حیاتی تا ممانعت از کمک‌های انسانی - به کشته شدن ده‌ها هزار غیرنظامی و فاجعه‌ای انسانی انجامیده و میلیون‌ها انسان را بدون دسترسی به آب و غذا و دارو، در معرض مرگ قرار داده است.

فراتر از غزه، اقدامات اسرائیل به بی‌ثباتی کل منطقه نیز می‌افزاید، حملات هوایی مکرر به سوریه و لبنان که غیرنظامیان، روزنامه‌نگاران و نیرو‌های امدادی را نشانه می‌رود، همراه با به‌کارگیری فناوری‌های پیشرفته و حتی تبدیل ابزار‌های ارتباطی به سلاح‌های مرگبار، بی‌اعتنایی این رژیم به قواعد اخلاقی و حقوق بین‌الملل را عیان می‌سازد.

سکوت یا همراهی ضمنی قدرت‌های جهانی با این الگوی رفتاری رژیم صهیونیستی، تحلیل کارشناسان از بت فوروارد کنش‌های دولتی را دچار اعوجاج کرده است. در فضای فاقد نظم حقوقی کنونی، حتی واکنش‌های تدافعی جمهوری اسلامی نیز ممکن است به اشتباه «تهاجمی» یا «نمادی از درماندگی» تلقی شود. تحلیلگرانی که ایران را در آستانه دستیابی به تسلیحات اتمی تصور می‌کنند، از تأثیرات مخرب بی‌ثباتی ساختاری نظام جهانی بر تحلیل‌های خود غافل مانده‌اند. آنها، آشفتگی فضای بین‌الملل را به محاسبات راهبردی تهران تعمیم داده و رویه‌های دفاعی ثابت این کشور را به مثابه تغییراتی شتابزده و فاقد ثبات راهبردی تفسیر می‌کنند.

اقدامات ایران نه نشانگر گرایش به سمت تسلیحات هسته‌ای، که تجلی راهبرد تاریخی مبتنی بر صیانت از حاکمیت ملی و ثبات از مسیر خوداتکایی است. ساختار بازدارندگی ایران همواره در تطابق کامل با پارادایم امنیت ملی ریشه‌دار در حاکمیت مستقل بوده است. تهران نه در پاسخ به انگاره‌های نادرست از «استیصال»، که در چهارچوب اهداف کلان تثبیت‌شده راهبردی خود گام برمی‌دارد.

تمرکز وسواس‌گونه بر ایران به عنوان تهدید هسته‌ای، توجه را از نقش رژیم صهیونیستی در بی‌ثبات‌سازی منطقه منحرف می‌کند. اقدامات مهارنشده این رژیم نه‌تنها بحران‌های انسانی را تشدید می‌کند، بلکه با تضعیف هنجار‌های جهانی، محیطی مساعد برای گسترش سلاح‌های هسته‌ای ایجاد می‌کند. تحلیلگران باید در برابر وسوسه تفسیر اقدامات تهران از دریچه آشفتگی جهانی مقاومت کرده و بر الگو‌های ثابت در رفتار راهبردی ایران تمرکز کنند.

این تغییر نگرش تنها درباره ایران نیست، بلکه درباره احیای اعتماد به نظامی جهانی است که پاسخگویی، عدالت و حاکمیت قانون را اولویت می‌دهد. ادعا‌های تغییر موضع ایران به سمت هسته‌ای، بازتاب استراتژی تهران نیست، بلکه نشانه‌ای از فروپاشی نظم جهانی است. بازسازی روایت مستلزم مقابله با عوامل واقعی بی‌ثباتی و تأکید مجدد بر اصول پاسخگویی و عدالت است.

نامه مهم کمیسیون امنیت ملی برای ابطال حکم ظریف

ایسنا : کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با صدور بیانیه‌ای تاکید کرد که هرگونه اظهار و بیان مواضع نظام در حوزه بین الملل و سیاست خارجی برعهده مسئولان دیپلماسی کشور به ویژه وزیر امور خارجه است و اظهارات مخدوش و غیرمسئولانه از سوی افراد غیرمسئول، تحت هیچ شرایطی قابل پذیرش نیست.

در بخش‌هایی از متن بیانیه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ‌آمده است: «در آستانه چهل و ششمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، فرا رسیدن ایام الله دهه فجر را به همه هموطنان عزیز تبریک عرض می‌نماییم. وحدت و انسجام ملی دستور صریح دین مبین اسلام و ودیعه گران‌بهای امام راحل مان(ره) است. پاسداشت این هدیه بزرگ و طی طریق در مسیر منافع و امنیت ملی، یک اصل اساسی و ضروری است که همه ارکان و کارگزاران نظام اسلامی ملزم به رعایت و انجام وظیفه در مسیر آن هستند. در شرایطی که دشمن، دندان طمع به سوی نظام اسلامی تیز کرده و هر روز رجزخوانی پوشالی می‌کند، جامعه نیازمند یک بت فوروارد اتحاد و یکپارچگی در اندیشه، بیان و عمل براساس رهنمودهای مقام معظم رهبری و در راستای منافع و امنیت ملی است. اولین گام ضروری در این مسیر، رعایت این اصل مهم توسط همه مسئولان به ویژه مجریان دولت چهاردهم است، مسئله‌ای که تخطی از آن توسط دولتمردان ضربات جبران ناپذیری را به منافع ملت و اهداف دولت وارد خواهد کرد.»

کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در ادامه با بیان این‌که «در شرایط خطیر فعلی، طرح مسائل داخلی در مجامع بین‌المللی، در راستای نقشه و طرح‌های تفرقه‌افکنانه دشمن برای مخدوش نمودن وحدت و انسجام ملی بوده و جز جهالت یا خیانت چیزی نیست.» نسبت به مواضع ظریف معاون راهبردی رئیس‌جمهور در سفر اخیر وی ابراز نگرانی و اعلام کرده است: « هرگونه اظهار و بیان مواضع نظام در حوزه بین الملل و سیاست خارجی بر عهده مسئولان دیپلماسی کشور به ویژه وزیر محترم امور خارجه است و اظهارات مخدوش و غیرمسئولانه از سوی افراد غیرمسئول، تحت هیچ شرایطی قابل پذیرش نیست.»

نویسندگان این بیانه از دادستان کل کشور، دیوان عدالت اداری، سازمان بازرسی کل کشور و رئیس‌جمهور لغو انتصاب ظریف به عنوان معاون راهبردی رئیس جمهور را خواسته‌ و آن را انتظار مردم ایران اسلامی عنوان کرده‌اند.

مانند دوران دولت اصلاحات است/ نتیجه متهم کردن به اتهاماتی که تاوان آنها بسیار سنگین است، چیست؟

زود خشمی، که از ویژگی‌های نیاموختگی است، اگر با عدم تشخیص اخلاقی و عمل گرایی هم راستا شود، به سرعت به جرقه آتشی تبدیل می‌شود که ممکن است این بار به سادگی مساله ترور حجاریان نتوان طومار ان را در هم پیچید.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وبسایت رویداد ۲۴ در گزارشی نوشت:

«اشکالات عقیدتی و رفتاری در تضعیف انقلاب و اسلام و روحانیت و امام و اهانت به اهل بیت پیغمبر»؛ این عبارتی است در خاطرات هاشمی رفسنجانی از زبان ماموران پیگیری پرونده ترور سعید حجاریان به عنوان «دلایل ترور» مطرح شده است.

در گزارش دادگاه ترور سعید حجاریان، وقتی از یکی از متهمان پرسیده می‌شود که «چرا پذیرفتید که در ترور سعید حجاریان نقش داشته باشید؟» متهم پاسخ می‌دهد: «به ما گفتند سعید حجاریان برای براندازی نظام تلاش می‌کند»

واعظی: افرادی که در تجمع اعتراضی حضور داشتند خودشان قانون را قبول ندارند/ به هیچ اصولی پایبند نیستند/ این افراد اصلا اعتقادی به حل مشکلات کشور ندارند
دفاع مطهری از تجمع دیروز کفن‌پوشان علیه ظریف / مخالفان این گروه هم باید فرصت پاسخ داشته باشند / اظهارات در این تجمع تند بود
مساله ترور حجاریان که اتفاقا به سالگرد آن در بیست و دوم اسفند ماه هم نزدیک هستیم، جدای از بسیاری ترورهای دیگر در دهه‌های گذشته نیست. به «حلقه ترور شهر ری» هم که نگاه کنید چندان جدا از باقی حلقه‌های ترور که در سال‌های اخیر شاهد آنها بودیم نیستند. کم سوادان زود خشم موتور سوار که شنیدن این که کسی «برای براندازی تلاش می‌کند» را برای اقدام به قتل کافی می‌دانند.

هر چند مطالعه حلقه‌های ترور کار بی فایده‌ای نیست، اما مطالعه مسیری که به تشکیل حلقه‌های ترور ختم می‌شود موثرتر است. بدگویی بی پشتوانه از این و آن، متهم کردن آنها به اتهاماتی که تاوان آنها بسیار سنگین است، روضه خواندن در گوش افرادی که توانایی تشخیص خوب و بد و اندکی شهامت و درک اخلاقی ندارند، مسیری است که نه تنها در ترور حجاریان، بلکه در بسیاری ترورهای دیگر هم طی شده و می‌شود.

حالا نگاهی سرسری به همین اطراف خودتان بیاندازید، در جلسات ریاست جمهوری افرادی با خیال راحت از جا بلند می‌شوند و او را با تندترین ادبیات خطاب قرار می‌دهند. در تجمع‌های از پیش برنامه ریزی شده در خیابان‌های نزدیک پاستور، پزشکیان را به «افساد فی الارض» متهم می‌کنند که مجازات آن در قانون جذایی فعلی اعدام است. علیه ظریف پلاکاردهایی بلند می‌کنند که روی آن نوشته شده است: «ظریف آمریکایی اعدام باید گردد»، «ظریف ضد ایران، ضد حجاب، ضد پیشرفت، ضد امنیت ملی»، «ظریف عامل نفوذ، همتی عامل گرانی»، «ظریف خیانت می‌کند، موساد حمایت می‌کند»، «ظریف ایران فروش»، «ظریف شریک جولانی علیه وطن» و ....

اینها البته همه پس از آن است که برخی رسانه‌های وابسته به جریان‌های سیاسی شکست خورده در انتخابات، دم به دم ظریف را به خیانت متهم می‌کنند و خواهان برخورد با او می‌شوند و با این وجود نه از طریق بت فوروارد مجاری رسمی اتهامی مطرح می‌شود، نه دادگاه و مدعی العموم، یا حتی مدعی خصوصی پیش می‌آید و شکایتی مطرح می‌کند که به آن رسیدگی شود!

تشدید و تند کردن فضا علیه دولت و کارگزاران آن در خیابان‌ها در تجمع‌های از پیش هماهنگ شده، همان اتفاقی است که یک بار در دوران دولت اصلاحات، و یک بار هم در جریان حوادث سال ۹۶ در دولت روحانی رخ داده است. چه تضمینی وجود دارد که بی توجهی در آرام کردن و کنترل فضا، یا برخورد قانونی با آنچه که در خیابان در حال رخ دادن است به حوادثی که کسی مایل نیست به آنها فکر کند و احتمال آنها را به زبان بیاورد ختم نشود؟

زود خشمی، که از ویژگی‌های نیاموختگی است، اگر با عدم تشخیص اخلاقی و عمل گرایی هم راستا شود، به سرعت به جرقه آتشی تبدیل می‌شود که ممکن است این بار به سادگی مساله ترور حجاریان نتوان طومار ان را در هم پیچید. با این حال باید این احتمال را هم در نظر گرفت که شاید ناموخته ما باشیم، و دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی و نظارتی همچنان کنترل اوضاع را در دست داشته باشند که البته احتمالی دور از نظر هم نیست.