ترامپ همزمان با سفر نتانیاهو به این کشور، سندی را برای بازگشت فشار حداکثری به ایران امضا کرد. از جزئیات پیشنهادات نتانیاهو به ترامپ چه میدانیم؟
رسول سلیمی: سفر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به واشنگتن برای دیدار با دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، در شرایطی انجام شد که گمانه زنی هایی از تلاشهای تازه برای ازسرگیری مذاکرات هستهای با آمریکا مطرح شده است.
این در حالی است که دونالد ترامپ، همزمان با سفر نتانیاهو به امریکا، سندی را درباره ایران امضا کرد که به گفته او «خیلی سختگیرانه» است و امیدوار است مجبور به استفاده از آن نشود. ترامپ تاکید کرد که ایالات متحده آمریکا به دنبال بررسی این خواهد بود که آیا قادر به معامله با ایران خواهد بود. یا خیر. او همچنین مدعی شد که حق دارد از فروش نفت ایران به کشورهای دیگر جلوگیری کند. و اذعان کرد «ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد.»
اهداف سفر نتانیاهو به امریکا چیست؟
۱. تقویت همکاری امنیتی علیه برنامه هستهای ایران
ناظران سیاسی میگویند اولویت اصلی نتانیاهو در این سفر، قانع کردن ترامپ برای اتخاذ «اقدامات واقعی» علیه برنامه هسته ای ایران است. این اقدامات شامل تشدید تحریمها، عملیاتهای مخفیانه و افزایش فشار نظامی بر تهران میشود. در همین راستا نیویورک تایمز در گزارشی تأکید کرده که «ایران به دنبال غنی سازی اورانیوم در سطوح بالاتر است و این موضوع از دید اسرائیل یک «تهدید وجودی» محسوب میشود. نتانیاهو که همواره نسبت به توافق هستهای برجام بدبین بوده، استدلال میکند که هرگونه مذاکره جدید آمریکا با ایران، به پیشرفتهای هستهای تهران مشروعیت میبخشد.»
۲. تضعیف مذاکرات احتمالی آمریکا و ایران
این در شرایطی است که تلاش ایران برای بازگردادن ترامپ به میز مذاکره، خط مشی امنیتی نتانیاهو را به چالش میکشد. در این راستا تحلیلگران روابط بین الملل به این نکته تأکید میکنند که اسرائیل همواره کاهش فشار آمریکا بر ایران را تهدیدی برای امنیت خود میداند. از این رو نتانیاهو تلاش دارد ترامپ را متقاعد کند که یا به طور کلی از مذاکرات خودداری کند یا شرایط حداکثری مانند تعلیق کامل فعالیتهای هستهای و توقف حمایت از گروههای مقاومت را پیش روی ایران بگذارد. در همین حال، میدل ایست آی، گزارش داد که نتانیاهو، دیپلماسی ایران را «تاکتیک تاخیری» توصیف می کند و از ترامپ خواسته به جای گفتگو بر سیاستهای تنبیهی تمرکز کند.
۳. گسترش همکاری های نظامی و اطلاعاتی
همچنین گمانه زنی ها حاکی از آن است که نتانیاهو در این سفر بر تقویت هماهنگی نظامی بین اسرائیل و آمریکا تأکید داشته است. اکونومیک تایمز از بحث درباره امکان انجام حملات مشترک علیه اهدافی در ایران خبر داد، در حالی که تحلیلگران منطقهای به علاقه اسرائیل برای دریافت سلاحهای پیشرفته آمریکایی، از جمله بیت فورد سامانههای دفاع موشکی، اشاره کردند. چنین همکاری هایی با هدف تقویت بازدارندگی اسرائیل در برابر ایران انجام خواهد شد و اطمینان متحدان منطقهای اسرائیل مانند عربستان سعودی و امارات را به دنبال خواهد داشت . چه آنکه پیشبینی می شود یکی از پیش شرطهای مهم عربستان برای پیوستن به پیمان ابراهیم، توافق دو کشور برای امضای توافق نامهای دفاعی است که پیشبینی ایجاد بازدارندگی علیه ایران، بخشی از آن خواهد بود.
۴. پیوند ثبات غزه با مهار ایران
به گفته کارشناسان سیاسی، در این سفر همچنین نتانیاهو تلاش خواهد کرد موضوع غزه را به استراتژی کلی مقابله با ایران گره بزند. بر اساس گزارش موسسه واشنگتن برای سیاستگذاری خاورنزدیک، او با جلب حمایت ترامپ از طرح بازسازی غزه، میکوشد تمرکز آمریکا را به سمت ایران معطوف کند. استدلال او این است که تثبیت وضعیت غزه، وابستگی حماس به حمایتهای ایران را کاهش داده و نفوذ منطقهای تهران را تضعیف میکند.
۵. اهداف داخلی: تقویت جایگاه سیاسی
سفر به واشنگتن برای نتانیاهو دستاورد داخلی مهمی محسوب میشود. روزنامه فرانسوی زبان لورین لو ژور پیشبینی کرده که این دعوت، موقعیت نتانیاهو را در میانه دادگاههای فساد و تنشهای ائتلافهای سیاسی در تل آویو، تقویت میکند. نمایش روابط نزدیک با ترامپ، تصویر نتانیاهو به عنوان رهبری «غیرقابل جایگزین» را تثبیت نموده و عاملی کلیدی در آستانه انتخابات احتمالی اسرائیل خواهد بود.
در آستانه یک دیدار مهم،ترامپ خواهان ملاقات با پزشکیان شد/استراتژی نتانیاهو و ترامپ علیه ایران؛آیا بی بی دست پر از واشنگتن بازمیگردد؟
تأثیر سفر بر سیاستهای آمریکا و اسرائیل در قبال ایران
۱. تشدید رویکرد سختگیرانه آمریکا علیه ایران
یکی از سناریوهای محتمل بعد از سفر نتانیاهو به امریکا، همسویی ترامپ با مواضع تهاجمی اسرائیل است که میتواند به موارد زیر بینجامد:
- تحریمهای جدید: در این سناریو، هدفگیری صادرات نفت و برنامه موشکی ایران از اولویتهای امریکا علیه ایران خواهد بود.مسئله ای که ترامپ با امضای یک سند، چارچوب کلی فشار حداکثری علیه ایران را تایید کرد.
- فشار نظامی: در این سناریو تقویت ناوگانهای آمریکایی در خلیج فارس و عملیاتهای مخفیانه علیه محور مقاومت در عراق و یمن جزء اولویتهای اسرائیل خواهد بود. سناریویی که احتمالا گام بعداز تشدید فشارهای اقتصادی است.
- اخلال در فرآیند مذاکرات: همچنین ناظران سیاسی پیشبینی میکنند که ترامپ ممکن است شروطی مانند توقف غنی سازی اورانیوم را روی میز بگذارد که ایران پیشتر آنهارا رد کرده است.
۲. پیچیدگی بیشتر برای مذاکرات آمریکا و ایران
در همین حال، نفوذ نتانیاهو میتواند تلاشهای دیپلماتیک آمریکا را دچار اختلال کند. مسئلهای که بین مشاوران ترامپ هم اختلاف در نظر ایجاد کرده و آنهاحول چگونگی مواجه با ایران متحد نیستند. نیویورک تایمز گفته برخی مشاوران ترامپ معتقدند درگیری با ایران موجب تشدید بحران میشود اما فشارهای نتانیاهو ممکن است مسیر مذاکرات را به بن بست بکشاند. این امر احتمالاً واکنش ایران را با ازسرگیری برنامه هستهای با شدت بیشتر در پی خواهد داشت.
۳. بازآرایی های منطقهای
از سوی دیگر، سختگیری بیشتر آمریکا و اسرائیل ممکن است روند عادی سازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل را تسریع کند. اسکای نیوز هم اشاره کرده که عربستان سعودی و بحرین در ازای دریافت تضمینهای امنیتی علیه ایران، ممکن است روابط خود با اسرائیل رسمی کنند. با این حال، تنشهای فزاینده میتواند روابط آمریکا با متحدان اروپایی را که خواستار دیپلماسی هستند، تحت فشار قرار دهد.
۴. غزه به عنوان اهرم فشار
در همین حال، گمانه زنی رسانههای عربی نشان میدهد که یکی از پیشنهادات ترامپ به نتانیاهو این خواهد بود که کمکهای آمریکا به غزه به کاهش فعالیتهای شهرک سازی اسرائیل در کرانه باختری گره زده شود. هرچند نتانیاهو ممکن است این شرط را نپذیرد اما شکنندگی آتش بس غزه همچنان به عنوان عاملی برای انحراف توجه آمریکا از ایران عمل خواهد کرد . شکست آتش بس ممکن است اولویت واشنگتن را به سمت غزه بازگرداند و استراتژی کلی مهار ایران را تضعیف کند. از این رو هرگونه مهندسی افزایش تنش در اسرائیل به نفع ایران تمام خواهد شد.
ترامپ در نهایت چه تصمیمی خواهد گرفت؟
سفر نتانیاهو به واشنگتن تلاشی استراتژیک برای تحکیم اتحادی ضدایرانی میان اسرائیل و آمریکا است. او میکوشد با استفاده از اهرم غزه، تمرکز ترامپ را به سمت مهار برنامه هستهای ایران جلب کند. هرچند موفقیت این مأموریت میتواند امنیت اسرائیل را تقویت کند اما ریسک تضعیف مذاکرات بین المللی و تشدید تنشها در منطقه را به همراه دارد.
تصمیم نهایی ترامپ برای چگونگی همراهی با نتانیاهو مشخص خواهد کرد که آیا این سفر به بازتعریف نظم منطقهای میانجامد یا فرصت کاهش تنشها را از بین میبرد. در شرایطی که ایران آماده گفتگو است، آمریکا با انتخاب دشواری روبه روست: همسویی کامل با اسرائیل یا اتخاذ رویکردی متعادل که هم نگرانی های امنیتی تل آویو و هم امکان تعامل با تهران را در نظر بگیرد.
این در حالی است که سناریوهای پیش رو، تحت تأثیر متغیرهای دیگری نیز است. مهمترین آن، عدم قطعیت در مواضع ترامپ است که هیچ «تضمینی» برای پایبندی به تعهدات درباره غزه یا ایران ندارد و نتانیاهو ممکن است در ارزیابی میزان حمایت آمریکا از اسرائیل نیز دچار اشتباه شود. از سوی دیگر اقدامات یک جانبه ممکن است آمریکا و اسرائیل را در عرصه دیپلماتیک منزوی کند. انزوایی که با محکومیت هرگونه حمله نظامی اسرائیل به ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل، به تضعیف اعتبار بین المللی اسرائیل منجر خواهد شد.
اقتصادنیوز: به ادعای گروهی از ناظران مهار شورش در سوریه بستر را برای همصدایی تهران و مسکو هموار کرد. همین گزینه موجب شد تا شام به میدانی برای آزمون دیپلماتیک دو کشور تبدیل شود؛ آزمونی که تعاملات دو بازیگر را به دو فصل تقسیم کرد، فصل پیش از حمله روسیه به اوکراین که در آن بازه زمانی مسکو با تلآویو همصدا شد و در عین حال روابط نزدیکی با تهران نیز تعریف کرد. در قاب فصل دوم که بعد از جنگ در اوکراین کلید خورد، کرملین همه مهرههای خود را در زمین تهران چیده و تلاش دارد تا به واسطه هم صدایی با ایران جبهه مشترک در برابر غرب تعریف کند.
به گزارش اقتصادنیوز، به ادعای ناظران، ژوئیه 2015، (شهید) قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، به مسکو سفر کرد تا درباره طرح اضطراری درباره سوریه که کنترل 80 درصد از خاک آن در اختیار شورشیان قرار داشت، با مقامهای کرملین رایزنی داشته باشد.
روسیه در آن بازه زمانی در انعقاد توافق هستهای ایران در سال 2015، معروف به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) کمک کرده بود. سفر (شهید) سلیمانی که سه ماه بعد رسانهای شد، آغازگر تحول یک دههای روابط روسیه و ایران، از همکاری تاکتیکی در سوریه تا مشارکت در سال جاری قلمداد میشود؛ رخدادی که در ژانویه 2025 با امضای توافقنامه مشارکت استراتژیک بین دو کشور به اوج خود رسید.
این عبارات بخشی از یادداشت فارن افرز است؛ یادداشتی که اقتصادنیوز آن را در سه بخش ترجمه کرده، بخش نخست در ادامه آمده است.
مداخله روسیه در سوریه، مسکو را واداشت تا موازنهای ظریف و در عین حال حساسی بین ایران و اسرائیل تعریف کند؛ دو بازیگری که مسکو با آنها روابط دیپلماتیک نسبتاً سازندهای دارد. کرملین ضمن هماهنگی عملیات نظامی با ایران، کانالهای دیپلماتیک خود را با اسرائیل حفظ کرد و حتی برای محدود کردن (ادعایی) قدرت ایران در سوریه خیز برداشت.
اما حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، در کنار رویارویی اسرائیل با حماس، ایران و حزبالله، این توازن را برهم زد، در این میان وابستگی فزاینده مسکو به فناوری نظامی ایران، این کشور را به تهران نزدیکتر کرد. یک دهه پس از سفر (شهید) سلیمانی، ایران و روسیه روابط بیسابقهای برقرار کردهاند که امروز به واسطه تحریمها و انزوا در جهان و همچنین جنگ در اوکراین برجستهتر شده است. روسیه که زمانی معمار توافق برای محدود کردن برنامه هستهای ایران بود، به یک عامل بالقوه برای پیشرفت هستهای تهران تبدیل شده است.
تغییر معادلات خاورمیانه، حملات اسرائیل به مواضع حماس و حزبالله، سقوط دولت بشار اسد و سه ساله شدن جنگ در سوریه موجب شد تا تهران و مسکو روابط نزدیکی تعریف کنند. همکاری نظامی با ایران برای روسیه حیاتی شده است و توسعه برنامه هستهای ایران با کمک روسیه به سرعت در حال تبدیل شدن به قویترین اهرم فشار ایران علیه اسرائیل و غرب است.
برای ایالات متحده و اسرائیل، این رابطه جدید خطر ظهور محور تأثیرگذار ضد غربی را به دنبال دارد. با این همه توسل به کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران، برای بسیاری از اعضای کابینه ترامپ در اولویت قرار دارد و همین گزاره ممکن است ایران را به روسیه نزدیکتر کند.
در عوض، ایالات متحده باید در قاب یک مانور دیپلماتیک ظریف مشارکت داشته باشد؛ جلوگیری از تغییر دکترین هستهای ایران بدون اینکه تهران در آغوش مسکو جای بگیرد. در این میان سوریه به عنوان میدانی برای آزمون حیاتی جهت همکاری نظامی ایران و روسیه بود.
مسکو و تهران با وجود نداشتن تعهدات دفاعی رسمی یا تجربه عملیات مشترک قبلی، چارچوبهای جامعی را برای هماهنگی نظامی و دیپلماتیک ایجاد کردند که با دخالت نظامی روسیه در سوریه در پاییز ۲۰۱۵ آغاز شد.
سوریه؛ میدانی برای آزمایش تعامل تهران و مسکو
عملیاتهای یکپارچه هوایی و زمینی روسیه و ایران به دولت بشار اسد اجازه داد تا به طور موقت مناطق کلیدی را بازپس گرفته و عملاً زمینه را برای بقای دولت سوریه به مدت یک دهه هموار کند. این مکانیسمهای هماهنگی آزمایششده در نبرد با گسترش همکاریهای نظامی روسیه با ایران پس از حمله به اوکراین، مفید خواهند بود.
کانالهای همکاری موجود، مانند ساختارهای فرماندهی یکپارچه، پروتکلهای اشتراک اطلاعات و کانالهای تدارکاتی ساخته شده در سوریه علیه اوکراین مورد استفاده قرار گرفتند. روسیه همچنین برای حمایت مستقیم نظامی به ویژه در زمینه فناوری هواپیماهای بدون سرنشین و تولید مشترک دفاعی به ایران متوسل شد.
روسیه به موازات همکاری نظامی خود با ایران، روابط دیپلماتیک دقیقی با اسرائیل برقرار کرد. آنچه که به عنوان یک کانال منازعه زدایی برای جلوگیری از درگیریهای نظامی سهوی در سوریه ایجاد شد، به دیپلماسی فعال بین بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه تبدیل شد و به ادعای ناظران به واسطه ده جلسه در سطح بالا با تمرکز بر حمایت روسیه از اسد و مخالفت با قدرت ایران در سوریه بین سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۵ مورد ارزیابی قرار گرفت.
پوتین با محدود کردن حضور ایران در سوریه، به ویژه در بلندیهای جولان، نزدیک به اسرائیل موافقت کرد. در مقابل، نتانیاهو به نیروهای اسد اجازه داد به بلندیهای جولان بازگردند و حملات اسرائیل در سوریه را محدود کند تا از بیثباتی بیشتر جلوگیری شود.
نتانیاهو از روابط خود با روسیه به نفع منافع داخلیاش فرصتسازی کرد و از تعامل نزدیک خود با پوتین در مبارزات انتخاباتی ۲۰۱۹ خود برای نشان دادن اعتبارش به عنوان یک بازیگر زیرک در سایت اصلی بت فوروارد صحنه جهانی بهره برد. در همین حال، اسرائیل برنامههای خود را از طریق «کمپین بین جنگها» دنبال کرد که هدف آن جلوگیری از ایجاد زیرساختهای نظامی دائمی توسط ایران در سوریه و ایجاد اختلال در مسیرهای تدارکاتی ایران به حزبالله از طریق عملیاتهای مخفیانه و حملات هوایی بود.
قبل از حمله گسترده به اوکراین در سال ۲۰۲۲، روسیه برای حفظ روابط خود با اسرائیل و ایران در حالی که منافع متضادی داشتند، تلاش میکرد تا مشکل حفظ تعادل منطقهایاش را آشکار کند. از یک سو، مسکو چشم خود را بر عملیات اسرائیل علیه ایران و متحدان غیردولتی آن در سوریه بست.
به ادعای ناظران، براساس دادههای اطلاعاتی در واتس اپ که اخیراً توسط گروه شورشی حیات تحریرالشام (HTS) در دمشق ضبط شده، در این میان تلاشهایی شده تا میان کرملین و یوسی کوهن، رئیس وقت موساد در اواخر سال ۲۰۱۹ رایزنیهای محرمانهای در باب منافع دو طرف انجام شود.
در این میان، سوریه با ایران برای حفظ بشار اسد در قدرت همصدا بود و به طور مخفیانه مستقیماً حزبالله را مسلح میکرد. بر اساس اطلاعات اسراییل، بیش از ۷۰ درصد تسلیحات حزبالله که در لبنان تصرف شده، ساخت روسیه بوده و مستقیماً از طریق پایگاه دریایی روسیه در طرطوس در سوریه تأمین میشود.
با این همه، حمله ۲۰۲۲ به اوکراین پویایی در سوریه را تغییر داد و باعث شد استراتژی کرملین زیر بار تناقضاتش سقوط کند، روسیه شاید میتوانست روابط خود را با هر دو بازیگر در راستای اهداف مورد بازنگری قرار دهد.
سقوط دولت بشار اسد در سال ۲۰۲۴ میلادی، نقطه عطفی در جنگ کریدوری منطقه بنا نهاد اما ایران با فعالسازی ظرفیتهای مغفول مانده، میتواند تغییردهنده نتیجه این رقابت باشد.
به گزارش مشرق، سوریه به عنوان یکی از کشورهای حاشیه دریای مدیترانه، موقعیتی استراتژیک در منطقه غرب آسیا دارد به طوری که میتواند در کنار سایر کشورها، به عنوان پلی میان شرق و غرب نقش ایفا نماید.
این نقش آفرینی در کریدورهای انتقال کالا و انرژی زمانی اهمیت خود را نشان میدهد که نتانیاهو با پیادهسازی کریدور جعلی داوود و کریدور عرب-مدیترانه (IMEC) این اهداف را دنبال میکند و به گفته کارشناسان، حذف یک رقیب جدی به نام سوریه موفقیتی چشمگیر برای وی به شمار میآید.
با سقوط دولت اسد، مهمترین بندر کشور سوریه یعنی بندر لاذقیه از حملات اسرائیل در امان نماند و کشتیهای تجاری، نظامی و زیرساختهای بندر لاذقیه مورد هدف جنگندههای رژیم صهیونیستی قرار گرفتند تا با از کار افتادن این بندر، سوریه عملا نقش خود را در کریدورهای بینالمللی از دست بدهد و بدین ترتیب بنادر اسرائیل بعد از حذف شدن بنادر بیروت و لاذقیه، تبدیل به تنها مراکز لجستیکی شرق دریای مدیترانه بشوند.
۴ سال قبل از اجرای طوفانالاقصی، بندر بیروت به طور مشکوک در اثر انفجار آمونیوم نیترات انبار شده منفجر شد و تعامل روزانه با ۳۰۰ بندرگاه جهانی و قبول حدود سه هزار کشتی به صورت سالانه را بهیکباره از دست داد.
بندر بیروت قبل از این انفجار، ظرفیتی معادل ۱.۲ میلیون TEU (کانتینر ۲۰ فوت) در سال (کمی کمتر از بندر حیفا با ظرفیتی معادل ۱.۴۶ میلیون TEU) را داشت و بعد از انفجار، ظرفیت بندر بیروت به ۰.۵ میلیون TEU کاهش یافت و بدین ترتیب بندر بیروت از رقابت بنادر شرق مدیترانه خارج شد.
از ابتدای انقلاب، جمهوری اسلامی ایران روابط تجاری خوبی با اروپا داشته که در صدر آن آلمان قرار داشت. بعد از تحریم کشتیرانی و بنادر ایران، حملونقل دریایی مستقیم بین بنادر ایران و کشورهای اتحادیه اروپا با موانعی جدی مواجه شد.
تجار طرفین تصمیم به انتقال محمولهها از طریق مسیرهای زمینی یا ترکیبی را گرفتند که کوتاهترین مسیر زمینی برای دسترسی به اروپا از ایران و برعکس، استفاده از خاک ترکیه میباشد و از همان زمان، سنگ بنای وابستگی ترانزیتی ایران به ترکیه برای تجارت با اروپا گذاشته شد.
به گفته کارشناسان، بعد از جنگ روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲ میلادی، اتحادیه اروپا با ادعای همکاری نظامی ایران با روسیه در این جنگ، اقدام به تحریم کشتیرانی و هواپیمایی ملی ایران (هما) کرد و در پی اقدام تاثیرگذار دیگری، ایران را از کنوانسیون بیمه سبز حمل ونقل جادهای به حالت تعلیق در آورد. بدین ترتیب ایران بیش از پیش برای حفظ تجارت خود با اروپا وابسته به خاک ترکیه و ناوگان جادهای ترکیه شد.
کارشناسان ژئوپلیتیکی بر این باورند لغو معافیت مالیات بر سوخت رانندگان کامیونهای ترانزیتی از سوی کشور ترکیه و اخلال در تردد روزانه ۳۰۰ کامیون از مرز بازرگان، ریشه سیاسی دارد که ردپای آن را در تحولات سوریه و قفقاز میتوان جستوجو کرد.
از طرفی، ترکیه با ایجاد کریدور جعلی زنگزور در قالب کشورهای پانترکیسم به دنبال حصر ترانزیتی هر چه بیشتر ایران خواهد بود که در زمینههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی، میتواند به کشور آسیب وارد کند.
حسن کریمنیا، کارشناس ترانزیت عنوان کرد: مسیر دسترسی ایران به غرب مدتهاست که تحت انحصار ترکیه قرار دارد و برای کاهش ریسکهای امنیتی و ژئوپلیتیکی آن، باید به سمت مسیرهای جایگزین برویم.
کریمنیا تصریح کرد: یکی از مسیرهای جایگزین، فعالسازی کریدور خلیجفارس-دریایسیاه مطرح شده ایران در سال ۲۰۱۶ است که خلیجفارس و جنوب ایران را به ارمنستان متصل کرده و سپس به بنادر پوتی، باتومی و آناکلیا دربت فوروارد گرجستان و در نهایت به دریای سیاه میرسد. پس از این مرحله، محمولهها با استفاده از کشتی به بنادر بلغارستان و در نهایت به اتحادیه اروپا منتقل میشوند.
کریمنیا افزود: ایران به منظور بهرهبرداری از موقعیت جغرافیایی خود در جهت حصول منافع سیاسی-امنیتی-اقتصادی، میبایست به طور همزمان کریدور بینالمللی شمال-جنوب (INSCT) و کریدور خلیجفارس-دریایسیاه (ITC) که هر دو اتصالدهنده کشورهای جنوبی به شمالی اوراسیا هستند، در دستور کار قرار دهد تا علاوه بر مسیر ترکیه برای دسترسی به اروپا، به وسیله این دو کریدور جایگزینهای دیگری داشتهباشد و در بزنگاههای سیاسی و ژئوپلیتیکی، اکوسیستم اقتصادی و حملونقلی کشور را با مشکل مواجه نسازد.
نخستوزیر رژیم صهیونیستی از تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای از سرگیری ارسال برخی تسلیحات به اسرائیل قدردانی کرد.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: نتانیاهو در پیام ویدیویی گفت: «رئیسجمهور ترامپ متشکرم که به قول خود عمل میکنید و به اسرائیل ابزارهای موردنیاز برای دفاع از خود، مقابله با دشمنان مشترک، و تضمین آیندهای سرشار از صلح و رفاه را میدهید.»
دونالد ترامپ روز شنبه گفت آمریکا فروش و تحویل بمبهای ٢ هزار پوندی به اسرائیل را از سر میگیرد. جو بایدن، از بهار سال جاری تحویل این بمبها به اسرائیل را متوقف کرده بود. اما دونالد ترامپ با اشاره به اینکه اسرائیل این بمبها را خریداری کرده گفت از روز شنبه تحویل آنها به اسرائیل از سر گرفته میشود.
به گزارش پایگاه خبری اکسیوس، کاخ سفید به پنتاگون دستور داده ممنوعیتی که توسط دولت بایدن برای ارسال بمبهای ۲۰۰۰ پوندی به اسرائیل اعمال شده بود، لغو شود.
به گفته مقامات صهیونیست، پنتاگون روز جمعه اسرائیل را از تصمیم به لغو ممنوعیت ارسال این بمبها مطلع کرده است. بر اساس این گزارش، ۱۸۰۰ بمبام کی ۸۴ که در انبارهای آمریکا نگهداری میشد، طی روزهای آینده بارگیری و به اسرائیل ارسال خواهد شد.
صدور این مجوز در حالی است که ترامپ، دستور توقف ۹۰ روزه کمکهای توسعه خارجی را جهت بررسی کارایی و سازگاری آنها با سیاست خارجی خود صادر کرده است. در همین حال، «عمر دوستری» سخنگوی نتانیاهو اعلام کرد که او احتمالا ظرف دو هفته آینده برای دیدار با ترامپ به واشنگتن سفر میکند.
خبر سفر قریبالوقوع نتانیاهو برای دیدار با ترامپ و تاکید ترامپ بر از سرگیری ارسال بمبهای ٢ هزار پوندی به اسرائیل از آن جهت مهم است که محافل غربگرا در ایران ادعا میکردند میان ترامپ و نتانیاهو شکاف عمیقی افتاده و ایران باید از این فرصت استفاده کند. حتی ظریف در گفتوگو با فرید زکریا ادعا کرد: «خروج از برجام به ترامپ تحمیل شد. پمپئو ۲۶آوریل وزیر خارجه شد و ۲۸آوریل به اسرائیل رفت و از نتانیاهو خواست آن نمایش درباره اسنادی که از ایران بهدست آورده بودند را ارائه دهد. ترامپ ۸ می از برجام خارج شد. اگر به بت فوروارد این تسلسل وقایع نگاه کنید، متوجه میشوید که برنامهریزی دقیقی پشت آن بود. آنها ترامپ را متقاعد کرده بودند که خروج از برجام میتواند آخرین میخ بر تابوت ایران باشد و با ارائه اسناد جعلی از سوی نتانیاهو، حمایت بینالمللی برای خروج از برجام جلب خواهد شد. هر ۲ فرضیه، حاکی از برداشت غلط مشاورین بود، نه شخص ترامپ».
اما ترامپ یک روز بعد، با اذعان به همپوشانی آمریکا و اسرائیل گفت: «امیدوارم بحران هستهای ایران به گونهای حل شود که اسرائیل نیازی به حمله نظامی نداشته باشد»!
به عبارت دیگر، توافق مورد آرزوی او، بدیل اقدام نظامی است. این گزافهگویی در حالی است که او میداند نه فقط اسرائیل بلکه آمریکا، ناتوان از اقدام نظامی مؤثر و امن علیه ایران هستند. او طعم قدرت بازدارندگی ایران را در سرنگونی پهپاد آمریکایی و حمله موشکی سنگین به پایگاه عینالاسد چشیده است.