به ادعای گروهی از ناظران مهار شورش در سوریه بستر را برای همصدایی تهران و مسکو هموار کرد. همین گزینه موجب شد تا شام به میدانی برای آزمون دیپلماتیک دو کشور تبدیل شود؛ آزمونی که تعاملات دو بازیگر را به دو فصل تقسیم کرد، فصل پیش از حمله روسیه به اوکراین که در آن بازه زمانی مسکو با تلآویو همصدا شد و در عین حال روابط نزدیکی با تهران نیز تعریف کرد. در قاب فصل دوم که بعد از جنگ در اوکراین کلید خورد، کرملین همه مهرههای خود را در زمین تهران چیده و تلاش دارد تا به واسطه هم صدایی با ایران جبهه مشترک در برابر غرب تعریف کند.
به گزارش اقتصادنیوز، به ادعای ناظران، ژوئیه 2015، (شهید) قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، به مسکو سفر کرد تا درباره طرح اضطراری درباره سوریه که کنترل 80 درصد از خاک آن در اختیار شورشیان قرار داشت، با مقامهای کرملین رایزنی داشته باشد.
روسیه در آن بازه زمانی در انعقاد توافق هستهای ایران در سال 2015، معروف به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) کمک کرده بود. سفر (شهید) سلیمانی که سه ماه بعد رسانهای شد، آغازگر تحول یک دههای روابط روسیه و ایران، از همکاری تاکتیکی در سوریه تا مشارکت در سال جاری قلمداد میشود؛ رخدادی که در ژانویه 2025 با امضای توافقنامه مشارکت استراتژیک بین دو کشور به اوج خود رسید.
این عبارات بخشی از یادداشت فارن افرز است؛ یادداشتی که اقتصادنیوز آن را در سه بخش ترجمه کرده، بخش نخست در ادامه آمده است.
اهرم تهران و روسیه برای خنثی کردن جبهه غرب
مداخله روسیه در سوریه، مسکو را واداشت تا موازنهای ظریف و در عین حال حساسی بین ایران و اسرائیل تعریف کند؛ دو بازیگری که مسکو با آنها روابط دیپلماتیک نسبتاً سازندهای دارد. کرملین ضمن هماهنگی عملیات نظامی با ایران، کانالهای دیپلماتیک خود را با اسرائیل حفظ کرد و حتی برای محدود کردن (ادعایی) قدرت ایران در سوریه خیز برداشت.
اما حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، در کنار رویارویی اسرائیل با حماس، ایران و حزبالله، این توازن را برهم زد، در این میان وابستگی فزاینده مسکو به فناوری نظامی ایران، این کشور را به تهران نزدیکتر کرد. یک دهه پس از سفر (شهید) سلیمانی، ایران و روسیه روابط بیسابقهای برقرار کردهاند که امروز به واسطه تحریمها و انزوا در جهان و همچنین جنگ در اوکراین برجستهتر شده است. روسیه که زمانی معمار توافق برای محدود کردن برنامه هستهای ایران بود، به یک عامل بالقوه برای پیشرفت هستهای تهران تبدیل شده است.
تغییر معادلات خاورمیانه، حملات اسرائیل به مواضع حماس و حزبالله، سقوط دولت بشار اسد و سه ساله شدن جنگ در سوریه موجب شد تا تهران و مسکو روابط نزدیکی تعریف کنند. همکاری نظامی با ایران برای روسیه حیاتی شده است و توسعه برنامه هستهای ایران با کمک روسیه به سرعت در حال تبدیل شدن به قویترین اهرم فشار ایران علیه اسرائیل و غرب است.
برای ایالات متحده و اسرائیل، این رابطه جدید خطر ظهور محور تأثیرگذار ضد غربی را به دنبال دارد. با این همه توسل به کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران، برای بسیاری از اعضای کابینه ترامپ در اولویت قرار دارد و همین گزاره ممکن است ایران را به روسیه نزدیکتر کند.
در عوض، ایالات متحده باید در قاب یک مانور دیپلماتیک ظریف مشارکت داشته باشد؛ جلوگیری از تغییر دکترین هستهای ایران بدون اینکه تهران در آغوش مسکو جای بگیرد. در این میان سوریه به عنوان میدانی برای آزمون حیاتی جهت همکاری نظامی ایران و روسیه بود.
مسکو و تهران با وجود نداشتن تعهدات دفاعی رسمی یا تجربه عملیات مشترک قبلی، چارچوبهای جامعی را برای هماهنگی نظامی و دیپلماتیک ایجاد کردند که با دخالت نظامی روسیه در سوریه در پاییز ۲۰۱۵ آغاز شد.
سوریه؛ میدانی برای آزمایش تعامل تهران و مسکو
عملیاتهای یکپارچه هوایی و زمینی روسیه و ایران به دولت بشار اسد اجازه داد تا به طور موقت مناطق کلیدی را بازپس گرفته و عملاً زمینه را برای بقای دولت سوریه به مدت یک دهه هموار کند. این مکانیسمهای هماهنگی آزمایششده در نبرد با گسترش همکاریهای نظامی روسیه با ایران پس از حمله به اوکراین، مفید خواهند بود.
کانالهای همکاری موجود، مانند ساختارهای فرماندهی یکپارچه، پروتکلهای اشتراک اطلاعات و کانالهای تدارکاتی ساخته شده در سوریه علیه اوکراین مورد استفاده قرار گرفتند. روسیه همچنین برای حمایت مستقیم نظامی به ویژه در زمینه فناوری هواپیماهای بدون سرنشین و تولید مشترک دفاعی به ایران متوسل شد.
روسیه به موازات همکاری نظامی خود با ایران، روابط دیپلماتیک دقیقی با اسرائیل برقرار کرد. آنچه که به عنوان یک کانال منازعه زدایی برای جلوگیری از درگیریهای نظامی سهوی در سوریه ایجاد شد، به دیپلماسی فعال بین بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه تبدیل شد و به ادعای ناظران به واسطه ده جلسه در سطح بالا با تمرکز بر حمایت روسیه از اسد و مخالفت با قدرت ایران در سوریه بین سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۵ مورد ارزیابی قرار گرفت.
پوتین با محدود کردن حضور ایران در سوریه، به ویژه در بلندیهای جولان، نزدیک به اسرائیل موافقت کرد. در مقابل، نتانیاهو به نیروهای اسد اجازه داد به بلندیهای جولان بازگردند و حملات اسرائیل در سوریه را محدود کند تا از بیثباتی بیشتر جلوگیری شود.
نتانیاهو از روابط خود با روسیه به نفع منافع داخلیاش فرصتسازی کرد و از تعامل نزدیک خود با پوتین در مبارزات انتخاباتی ۲۰۱۹ خود برای نشان دادن اعتبارش به عنوان یک بازیگر زیرک در صحنه جهانی بهره برد. در همین حال، اسرائیل برنامههای خود را از طریق «کمپین بین جنگها» دنبال کرد که هدف آن جلوگیری از ایجاد زیرساختهای سایت اصلی بت فوروارد نظامی دائمی توسط ایران در سوریه و ایجاد اختلال در مسیرهای تدارکاتی ایران به حزبالله از طریق عملیاتهای مخفیانه و حملات هوایی بود.
قبل از حمله گسترده به اوکراین در سال ۲۰۲۲، روسیه برای حفظ روابط خود با اسرائیل و ایران در حالی که منافع متضادی داشتند، تلاش میکرد تا مشکل حفظ تعادل منطقهایاش را آشکار کند. از یک سو، مسکو چشم خود را بر عملیات اسرائیل علیه ایران و متحدان غیردولتی آن در سوریه بست.
به ادعای ناظران، براساس دادههای اطلاعاتی در واتس اپ که اخیراً توسط گروه شورشی حیات تحریرالشام (HTS) در دمشق ضبط شده، در این میان تلاشهایی شده تا میان کرملین و یوسی کوهن، رئیس وقت موساد در اواخر سال ۲۰۱۹ رایزنیهای محرمانهای در باب منافع دو طرف انجام شود.
در این میان، سوریه با ایران برای حفظ بشار اسد در قدرت همصدا بود و به طور مخفیانه مستقیماً حزبالله را مسلح میکرد. بر اساس اطلاعات اسراییل، بیش از ۷۰ درصد تسلیحات حزبالله که در لبنان تصرف شده، ساخت روسیه بوده و مستقیماً از طریق پایگاه دریایی روسیه در طرطوس در سوریه تأمین میشود.
با این همه، حمله ۲۰۲۲ به اوکراین پویایی در سوریه را تغییر داد و باعث شد استراتژی کرملین زیر بار تناقضاتش سقوط کند، روسیه شاید میتوانست روابط خود را با هر دو بازیگر در راستای اهداف مورد بازنگری قرار دهد.
خبرگزاری رویترز به نقل از یک منبع ناشناس سوری مدعی شد که سرکرده شورشیان حاکم بر دمشق در دیدار اخیر با هیأت روسیه به ریاست معاون وزیر خارجه این کشور، خواستار دریافت غرامت از مسکو و تحویل اسد شد.
به گزارش مشرق، رویترز امروز با اشاره به گزارش وزارت خارجه روسیه از سفر هیأت این کشور به دمشق و دیدار با حاکمان جدید سوریه، مدعی شد در حالی که مسکو برای حفظ دو پایگاه نظامیاش در سوریه تلاش میکند، شورشیان حاکم بر دمشق درخواست برای تحویل بشار اسد را مطرح کردهاند.
طبق این گزارش به نقل از یک منبع مطلع سوری، احمد الشرع (محمد جولانی) از مسکو خواسته رئیسجمهور سابق سوریه را که در پی حمله شورشیان مسلح در دسامبر سال گذشته به روسیه رفت، تحویل دهد.
خبرگزاری دولتی سانا سوریه هم گزارش داد که دمشق همچنین از مسکو که حامی اسد بود، خواست که از طریق اقدامات ملموس مثل پرداخت غرامت و کمک به بازسازی سوریه، اعتماد بین دو کشور را احیا کند.
طبق گزارش رویترز، سخنگوی کرملین امروز در پاسخ به پرسشی درباره درخواست دمشق برای بازگرداندن اسد و پرداخت غرامت، اظهارنظر نکرد.
شورشیان حاکم بر دمشق پس از مذاکرات سهشنبه با هیأت روسی به ریاست میخائیل بوگدانوف گفتند که در این دیدار تاکید شد که «احیای روابط باید شامل جبران اشتباهات گذشته، احترام به سایت اصلی بت فوروارد خواست مردم سوریه و تامین منافع آنها شود».
منبع سوری مورد استناد رویترز گفت که روسها حاضر به پذیرش «اشتباهات» نبودند و تنها توافقی که در نتیجه این سفر حاصل شد، ادامه گفتوگوها بوده است.
وزارت امور خارجه روسیه هم در روایت خود از این سفر اعلام کرد که مذاکره صریح درباره طیف وسیعی از موضوعات انجام شد و دو طرف بر ادامه تماسها برای تقویت روابط و تفاهم در زمینه سیاست خارجی توافق کردند.
با وجود ثبات نسبی، قزاقستان به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و تنشهای منطقهای، در معرض خطر درگیری نظامی قرار دارد. تحلیلگران معتقدند قزاقستان آغازگر جنگ نخواهد بود، اما ممکن است درگیر جنگهای نیابتی شود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، گزارش ریسک جهانی 2025 که در جریان نشست اخیر مجمع جهانی اقتصاد در داووس منتشر شد، قزاقستان را در کنار 11 کشور دیگر در معرض خطر بالای وقوع درگیریهای نظامی در دو سال آینده قرار داده است؛ اما آیا این پیشبینی با توجه به شرایط داخلی قزاقستان چقدر جدی است؟
این گزارش با اشاره به «میزان بالای عدم قطعیت در فضای درگیریهای جهانی کنونی، افزایش تنشها و کمبود تلاشهای بینالمللی برای حلوفصل آنها»، فضایی پرخطر را ترسیم میکند که قزاقستان را نیز به عنوان کشوری در آسیای مرکزی در معرض «جنگهای نیابتی و فشارهای اقتصادی قدرتهای جهانی» قرار میدهد.
اما آیا واقعاً باید نگران وقوع درگیری نظامی در قزاقستان در آینده نزدیک بود؟ برای پاسخ به این سؤال، میتوان به چند نکته توجه کرد:
ثبات نسبی داخلی: قزاقستان در مقایسه با برخی همسایگان خود از ثبات سیاسی و اجتماعی بیشتری برخوردار است.
سیاست خارجی متوازن: قزاقستان تلاش میکند با پیگیری سیاست خارجی متوازن و چندبرداری، روابط خوبی با قدرتهای جهانی از جمله روسیه، چین و غرب برقرار کند.
عدم مشارکت مستقیم در درگیریها: قزاقستان تاکنون از مشارکت مستقیم در درگیریهای منطقهای و بینالمللی خودداری کرده است.
با این حال، عواملی نیز وجود دارند که میتوانند قزاقستان را در معرض خطر درگیری نظامی قرار دهند:
موقعیت ژئوپلیتیک: قزاقستان در منطقهای جغرافیایی قرار دارد که صحنه رقابت قدرتهای بزرگ است.
تنشهای منطقهای: وجود تنش و درگیری در برخی کشورهای همسایه مانند افغانستان میتواند بر امنیت قزاقستان تأثیر بگذارد.
تأثیر درگیریهای جهانی: تشدید درگیریهای جهانی و افزایش تنش میان قدرتهای بزرگ، میتواند قزاقستان را به عنوان بازیگری در جنگهای نیابتی تبدیل کند.
بنابراین، با وجود اینکه قزاقستان در حال حاضر از ثبات نسبی برخوردار است، اما نمیتوان احتمال وقوع درگیری نظامی در آینده نزدیک را به طور کامل رد کرد. وضعیت سیاسی و امنیتی منطقه و همچنین تحولات بینالمللی میتوانند تأثیر قابلتوجهی بر امنیت قزاقستان داشته باشند.
به نظر میرسد که دولت قزاقستان باید با اتخاذ سیاستهای مناسب و تقویت نیروهای مسلح خود، برای مقابله با چالشهای امنیتی احتمالی آماده باشد.
تحلیلگر سیاسی: احتمال درگیری در قزاقستان زیاد است، اما نه به عنوان آغازگر جنگ
آیدار آمربایف، تحلیلگر سیاسی قزاقستانی معتقد است با توجه به تنشهای بینالمللی و تقابل غرب با روسیه و چین، احتمال درگیری نظامی در قزاقستان بالا است؛ اما او تأکید میکند که قزاقستان به احتمال زیاد آغازگر این درگیری نخواهد بود.
آمربایف با اشاره به اینکه «روسیه و چین در دکترین امنیت ملی آمریکا به عنوان کشورهای تجدیدنظرطلب معرفی شدهاند»، معتقد است که «قزاقستان در حال حاضر در مرکز جنگهای اطلاعاتی ترکیبی قرار دارد که میتواند در شرایط خاص به خشونت، ناآرامیهای اجتماعی یا درگیریهای قومی منجر شود.»
این تحلیلگر سیاسی «قزاقستان را زمین بازی قدرتهای بینالمللی» میداند و با اشاره به سایت اصلی بت فوروارد «تلاش دولت قزاقستان برای جلوگیری از تحریک هرگونه تجاوز»، معتقد است که «درگیری نظامی در قزاقستان به احتمال زیاد توسط این کشور آغاز نخواهد شد.»
آمربایف با تأیید گزارش ریسک جهانی 2025 مبنی بر قرار داشتن قزاقستان در گروه کشورهای پرخطر، خاطرنشان کرد که «کشورها و مناطق دیگری در جهان وجود دارند که از شاخص تنش بالاتری برخوردارند.»
بحران 2022 و خطر درگیری داخلی در قزاقستان
قزاقستان در سال 2022 شاهد ناآرامیهای گستردهای بود که میتوانست این کشور را به هرجومرج بکشاند. به گفته کازبک بیسبایف، تحلیلگر سیاسی، این حوادث نشان میدهد که وقوع درگیری داخلی در قزاقستان دور از انتظار نیست.
بیسبایف با اشاره به «ناآرامیهای ژانویه 2022 که با افزایش قیمت گاز آغاز شد»، معتقد است که «هیچچیز در قزاقستان غیرممکن نیست».
او با یادآوری «حضور گروههای مسلح و تروریستها در این ناآرامیها» و همچنین «سابقه فعالیتهای تروریستی در مناطق مختلف قزاقستان در سالهای گذشته»، نسبت به احتمال تکرار چنین حوادثی هشدار داد.
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به «گسترش جریانهای اسلامی غیرسنتی در قزاقستان»، معتقد است که «اگرچه در حال حاضر تنش خاصی با کشورهای همسایه وجود ندارد، اما نمیتوان احتمال تحریک درگیری داخلی توسط عوامل خارجی را نادیده گرفت.»
او در پایان با تأکید بر «اهمیت حوادث ژانویه 2022 به عنوان هشداری برای دولت قزاقستان»، خواستار «اتخاذ تدابیر لازم برای جلوگیری از تکرار چنین بحرانهایی» شد.
تصمیم رئیسجمهور آمریکا برای تعلیق کمکهای اوکراین به مدت سه ماه، سازمانهای غیردولتی این کشور را با مشکلات عدیدهای مواجه کرده و مردم اوکراین را در شرایطی «برزخی» قرار داده است.
به گزارش مشرق، رسانههای اوکراین اذعان کردهاند که تعلیق کمکهای آمریکا به این کشور به مدت ۹۰ روز، سازمانهای غیردولتی اوکراین را به آشفتگی کشانده و حتی در برخی موارد، موجودیت آنها را تهدید کرده است.
این رسانهها تأکید کردهاند که مردمی که تحت حمایت این سازمانها بودهاند نیز در شرایط بلاتکلیفی و «برزخ» به سر میبرند.
رئیسجمهور تازهنفس آمریکا تنها چند روز پس از بازگشت رسمی به کاخ سفید، با امضای دستوری، تمامی کمکهای خارجی ایالات متحده بهجز کمکها به مصر و اسرائیل را به مدت سه ماه به حالت تعلیق درآورد. این در حالی است که کییف در جریان جنگ خود با مسکو بهشدت به کمکهای واشنگتن وابسته است.
رسانه اوکراینی «کییف ایندیپندنت» گزارش داده است که با تعلیق کمکهای ایالات متحده به اوکراین، بسیاری از سازمانهای غیردولتی دیگر امکان ادامه فعالیت نخواهند داشت.
این سازمانهای غیرانتفاعی طیف وسیعی از خدمات بشردوستانه از جمله مشاوره، سازماندهی رویدادهای فرهنگی و تأمین خدمات اولیه را ارائه میکنند. این خدمات، بهویژه در شرایط کنونی جنگ اوکراین، برای آسیبپذیرترین اقشار جامعه ضروری هستند.
ترامپ در این فرمان هیچ تمایزی بین کمکهای بشردوستانه و نظامی قائل نشده است و در این دستور هیچ اشارهای به معافیتها نشده است. پنتاگون در تاریخ ۲۳ ژانویه شفافسازی کرد که این دستور در مورد اوکراین «فقط شامل برنامههای توسعهای است، نه حمایت نظامی.»
در پی صدور این فرمان، به آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID) دستور داده شد تا پروژههای خود در اوکراین را متوقف کند.
بر اساس دادههای رسمی، اوکراین در حال حاضر، به دلیل جنگ با روسیه، در صدر فهرست دریافتکنندگان کمکهای توسعهای ایالات متحده قرار دارد.
کییف ایندیپندنت اعلام کرده است که از زمان آغاز درگیریهای کییف و مسکو، آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده مبلغ ۲.۶ میلیارد دلار کمک بشردوستانه، ۵ میلیارد دلار کمک توسعهای و بیش از ۳۰ میلیارد دلار حمایت مستقیم بودجهای به اوکراین ارائه کرده است.
این رسانه اوکراینی اذعان کرده است که با امضای این فرمان جدید ترامپ، در یک لحظه، سازمانهای اوکراینی دچار بحران مالی شدید شدند. یکی از این سازمانها، «سوکر»، یک سازمان غیردولتی و رسانهای در سایت اصلی بت فوروارد شمال شرقی اوکراین است.
«اگر تمام بودجه ما از آمریکا قطع شود، بدون حمایت اضافی ۹۰ روز دوام نخواهیم آورد.» این جملهای است که دمیترو تیشچنکو، همبنیانگذار سوکر، در توضیح شرایط این سازمان به کییف ایندیپندنت گفته است.
سوکر علاوه بر یک کانال رسانهای، کنسرتها و جشنوارهها را برگزار کرده و کارگاههای آموزشی در زمینه کسبوکار و سلامت روان ارائه میدهد که برای ساکنان این منطقه – که روزانه تحت حملات موشکی، بمبهای هدایتشونده و پهپادی روسیه هستند – بسیار ضروری است.
تیشچنکو اعلام کرده است که ۳۰ درصد از بودجه سازمان در حال حاضر مسدود شده و تمام رویدادهای برنامهریزیشده که به این منابع مالی وابسته بودند، لغو شدهاند.
علاوه بر بحران مالی سازمانها، افرادی که در این سازمانها کار میکنند نیز، دستکم بهطور موقت، شغل خود را از دست دادهاند.
اقتصادنیوز: به ادعای گروهی از ناظران مهار شورش در سوریه بستر را برای همصدایی تهران و مسکو هموار کرد. همین گزینه موجب شد تا شام به میدانی برای آزمون دیپلماتیک دو کشور تبدیل شود؛ آزمونی که تعاملات دو بازیگر را به دو فصل تقسیم کرد، فصل پیش از حمله روسیه به اوکراین که در آن بازه زمانی مسکو با تلآویو همصدا شد و در عین حال روابط نزدیکی با تهران نیز تعریف کرد. در قاب فصل دوم که بعد از جنگ در اوکراین کلید خورد، کرملین همه مهرههای خود را در زمین تهران چیده و تلاش دارد تا به واسطه هم صدایی با ایران جبهه مشترک در برابر غرب تعریف کند.
به گزارش اقتصادنیوز، به ادعای ناظران، ژوئیه 2015، (شهید) قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، به مسکو سفر کرد تا درباره طرح اضطراری درباره سوریه که کنترل 80 درصد از خاک آن در اختیار شورشیان قرار داشت، با مقامهای کرملین رایزنی داشته باشد.
روسیه در آن بازه زمانی در انعقاد توافق هستهای ایران در سال 2015، معروف به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) کمک کرده بود. سفر (شهید) سلیمانی که سه ماه بعد رسانهای شد، آغازگر تحول یک دههای روابط روسیه و ایران، از همکاری تاکتیکی در سوریه تا مشارکت در سال جاری قلمداد میشود؛ رخدادی که در ژانویه 2025 با امضای توافقنامه مشارکت استراتژیک بین دو کشور به اوج خود رسید.
این عبارات بخشی از یادداشت فارن افرز است؛ یادداشتی که اقتصادنیوز آن را در سه بخش ترجمه کرده، بخش نخست در ادامه آمده است.
مداخله روسیه در سوریه، مسکو را واداشت تا موازنهای ظریف و در عین حال حساسی بین ایران و اسرائیل تعریف کند؛ دو بازیگری که مسکو با آنها روابط دیپلماتیک نسبتاً سازندهای دارد. کرملین ضمن هماهنگی عملیات نظامی با ایران، کانالهای دیپلماتیک خود را با اسرائیل حفظ کرد و حتی برای محدود کردن (ادعایی) قدرت ایران در سوریه خیز برداشت.
اما حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، در کنار رویارویی اسرائیل با حماس، ایران و حزبالله، این توازن را برهم زد، در این میان وابستگی فزاینده مسکو به فناوری نظامی ایران، این کشور را به تهران نزدیکتر کرد. یک دهه پس از سفر (شهید) سلیمانی، ایران و روسیه روابط بیسابقهای برقرار کردهاند که امروز به واسطه تحریمها و انزوا در جهان و همچنین جنگ در اوکراین برجستهتر شده است. روسیه که زمانی معمار توافق برای محدود کردن برنامه هستهای ایران بود، به یک عامل بالقوه برای پیشرفت هستهای تهران تبدیل شده است.
تغییر معادلات خاورمیانه، حملات اسرائیل به مواضع حماس و حزبالله، سقوط دولت بشار اسد و سه ساله شدن جنگ در سوریه موجب شد تا تهران و مسکو روابط نزدیکی تعریف کنند. همکاری نظامی با ایران برای روسیه حیاتی شده است و توسعه برنامه هستهای ایران با کمک روسیه به سرعت در حال تبدیل شدن به قویترین اهرم فشار ایران علیه اسرائیل و غرب است.
برای ایالات متحده و اسرائیل، این رابطه جدید خطر ظهور محور تأثیرگذار ضد غربی را به دنبال دارد. با این همه توسل به کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران، برای بسیاری از اعضای کابینه ترامپ در اولویت قرار دارد و همین گزاره ممکن است ایران را به روسیه نزدیکتر کند.
در عوض، ایالات متحده باید در قاب یک مانور دیپلماتیک ظریف مشارکت داشته باشد؛ جلوگیری از تغییر دکترین هستهای ایران بدون اینکه تهران در آغوش مسکو جای بگیرد. در این میان سوریه به عنوان میدانی برای آزمون حیاتی جهت همکاری نظامی ایران و روسیه بود.
مسکو و تهران با وجود نداشتن تعهدات دفاعی رسمی یا تجربه عملیات مشترک قبلی، چارچوبهای جامعی را برای هماهنگی نظامی و دیپلماتیک ایجاد کردند که با دخالت نظامی روسیه در سوریه در پاییز ۲۰۱۵ آغاز شد.
سوریه؛ میدانی برای آزمایش تعامل تهران و مسکو
عملیاتهای یکپارچه هوایی و زمینی روسیه و ایران به دولت بشار اسد اجازه داد تا به طور موقت مناطق کلیدی را بازپس گرفته و عملاً زمینه را برای بقای دولت سوریه به مدت یک دهه هموار کند. این مکانیسمهای هماهنگی آزمایششده در نبرد با گسترش همکاریهای نظامی روسیه با ایران پس از حمله به اوکراین، مفید خواهند بود.
کانالهای همکاری موجود، مانند ساختارهای فرماندهی یکپارچه، پروتکلهای اشتراک اطلاعات و کانالهای تدارکاتی ساخته شده در سوریه علیه اوکراین مورد استفاده قرار گرفتند. روسیه همچنین برای حمایت مستقیم نظامی به ویژه در زمینه فناوری هواپیماهای بدون سرنشین و تولید مشترک دفاعی به ایران متوسل شد.
روسیه به موازات همکاری نظامی خود با ایران، روابط دیپلماتیک دقیقی با اسرائیل برقرار کرد. آنچه که به عنوان یک کانال منازعه زدایی برای جلوگیری از درگیریهای نظامی سهوی در سوریه ایجاد شد، به دیپلماسی فعال بین بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه تبدیل شد و به ادعای ناظران به واسطه ده جلسه در سطح بالا با تمرکز بر حمایت روسیه از اسد و مخالفت با قدرت ایران در سوریه بین سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۵ مورد ارزیابی قرار گرفت.
پوتین با محدود کردن حضور ایران در سوریه، به ویژه در بلندیهای جولان، نزدیک به اسرائیل موافقت کرد. در مقابل، نتانیاهو به نیروهای اسد اجازه داد به بلندیهای جولان بازگردند و حملات اسرائیل در سوریه را محدود کند تا از بیثباتی بیشتر جلوگیری شود.
نتانیاهو از روابط خود با روسیه به نفع منافع داخلیاش فرصتسازی کرد و از تعامل نزدیک خود با پوتین در مبارزات انتخاباتی ۲۰۱۹ خود برای نشان دادن اعتبارش به عنوان یک بازیگر زیرک در سایت اصلی بت فوروارد صحنه جهانی بهره برد. در همین حال، اسرائیل برنامههای خود را از طریق «کمپین بین جنگها» دنبال کرد که هدف آن جلوگیری از ایجاد زیرساختهای نظامی دائمی توسط ایران در سوریه و ایجاد اختلال در مسیرهای تدارکاتی ایران به حزبالله از طریق عملیاتهای مخفیانه و حملات هوایی بود.
قبل از حمله گسترده به اوکراین در سال ۲۰۲۲، روسیه برای حفظ روابط خود با اسرائیل و ایران در حالی که منافع متضادی داشتند، تلاش میکرد تا مشکل حفظ تعادل منطقهایاش را آشکار کند. از یک سو، مسکو چشم خود را بر عملیات اسرائیل علیه ایران و متحدان غیردولتی آن در سوریه بست.
به ادعای ناظران، براساس دادههای اطلاعاتی در واتس اپ که اخیراً توسط گروه شورشی حیات تحریرالشام (HTS) در دمشق ضبط شده، در این میان تلاشهایی شده تا میان کرملین و یوسی کوهن، رئیس وقت موساد در اواخر سال ۲۰۱۹ رایزنیهای محرمانهای در باب منافع دو طرف انجام شود.
در این میان، سوریه با ایران برای حفظ بشار اسد در قدرت همصدا بود و به طور مخفیانه مستقیماً حزبالله را مسلح میکرد. بر اساس اطلاعات اسراییل، بیش از ۷۰ درصد تسلیحات حزبالله که در لبنان تصرف شده، ساخت روسیه بوده و مستقیماً از طریق پایگاه دریایی روسیه در طرطوس در سوریه تأمین میشود.
با این همه، حمله ۲۰۲۲ به اوکراین پویایی در سوریه را تغییر داد و باعث شد استراتژی کرملین زیر بار تناقضاتش سقوط کند، روسیه شاید میتوانست روابط خود را با هر دو بازیگر در راستای اهداف مورد بازنگری قرار دهد.