چندین جمهوریخواه که به داشتن تفکرات جنگطلبانه و ضدایرانی مشهور هستند، از تصمیم رئیسجمهور آمریکا برای لغو حفاظت فیزیکی مقامات اسبق این کشور انتقاد کردهاند.
ایسنا نوشت: ۲ سناتور ارشد جمهوریخواه روز یکشنبه از «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا خواستند تا در تصمیم خود برای سلب حفاظت فیزیکی از برخی از مقامات سابق دولت اول خود تجدید نظر کند.
ترامپ این هفته به حفاظت فیزیکی از «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی سابق خود، که به یکی از منتقدان سرسخت ترامپ تبدیل شده است و همچنین «مایک پمپئو»، وزیر خارجه سابق آمریکا و «برایان هوک» نماینده پیشین آمریکا در امور ایران، پایان داد.
«تام کاتن»، رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس سنای آمریکا و فردی جنگطلب و ضدایرانی در گفتوگو با شبکه «فاکسنیوز» مدعی شد: «من رئیس جمهور را تشویق میکنم که تصمیم را برای افرادی که توسط ایران هدف قرار میگیرند بازبینی کند.»
کاتن ادعا کرد: «من اطلاعاتی را در چند روز گذشته بررسی کردهام. تهدید علیه هر کسی که در حمله دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به سلیمانی دخیل است، پابرجاست. این واقعی است. ایران متعهد به انتقام از همه این افراد است.»
این ادعا درحالی است که به اذعان اف بی آی، همه اتهامات مطرح شده علیه ایران، در راستای سیاسی سازی فضای رسانهای و کذب هستند. مقامات جمهوری اسلامی ایران نیز همواره بر اتخاذ رویکرد قانونی برای پاسخگو سازی جانیان و عاملان ترور سردار «قاسم سلیمانی» تأکید کردهاند.
ترامپ پیشتر به خبرنگاران گفت که دولت نمی تواند برای همیشه از مردم محافظت کند و گفت که مقامات سابق می توانند هزینه امنیت را از جیب خود بپردازند.
«لیندسی گراهام»، یکی از حامیان قوی ترامپ و فردی تندرو و ضدایرانی که به حمایت خود از بت فوروارد جنایات رژیم صهیونیستی مشهور است، به سیانان گفت که این اقدام ترامپ میتواند استخدام افراد مناسب را در آینده سختتر کند.
او مدعی شد: «این که جان بولتون را دوست دارید یا نه، سوال من نیست. ما باید مطمئن شویم که اگر شما در دولت ما خدمت می کنید و به درخواست دولت قدرت خارجی را به عهده می گیرید، ما شما را رها نمیکنیم.»
ترامپ هفته گذشته دستور لغو حافظت فیزیکی از «جان بولتون»، برایان هوک و مایک پامپئو مشاور امنیت ملی پیشین خود را نیز صادر کرد. بولتون و پامپئو پس از ترک سمتهایشان بارها از ترامپ انتقاد کرده بودند.
سرویس مخفی – که در سالهای اخیر زیر نظر وزارت امنیت داخلی ایالات متحده فعالیت میکند – عمدتا مسئول محافظت از مقامات ارشد کشور و رهبران خارجی حاضر در خاک آمریکا است.
از دیدگاه ژئو استراتژیک، نقش مرکزی چین در تمام مسیرهای تجاری متصل به آسیا باعث میشود که مقابله با ائتلاف چین-روسیه-ایران وابسته به سرمایهگذاری غربی در کریدورهای جایگزینی باشد که از ایران عبور نکنند و وابستگی به ترکیه را محدود کنند.
جنگ جهانی پنهان؛ چرا غرب نمیخواهد کریدورهای تجاری از ایران و ترکیه عبور کنند؟
به گزارش اکوایران، درگیریهای معاصر به طور فزایندهای در سطح چندین کشور و حوزه مختلف رخ میدهند و به اشکال مختلفی از جمله درگیریهای زمینی متعارف تا عملیاتهای نفوذ استراتژیک خود را نشان میدهند. ائتلاف غیررسمی چین، ایران، روسیه و اخیراً کره شمالی (CIRN) نشاندهنده یک شبکه مقابلهای منطقهای است که هدفش به چالش کشیدن نفوذ ژئوپولیتیکی و اقتصادی ایالات متحده و غرب گستردهتر است. چین، ایران و روسیه در حال همکاری نزدیک برای ایجاد یک پلتفرم جدید تجاری و سرمایهگذاری به منظور حمایت از دستورکار سیاسی خود هستند. برای رسیدن به چنین هدفی، کریدورهای تجاری نقش اساسی دارند. موسسه تحقیقات سیاست خارجی آمریکا در یادداشتی این جنگ رو به تشدید را واکاوی کرده است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده است که قسمت اول پیشتر منتشر شد. در ادامه بخش دوم این یادداشت را میخوانید:
بازتعریف دینامیکهای تجارت جهانی
برای مقابله با پکن و ائتلاف غیررسمی چین-ایران-روسیه- کره شمالی در تلاششان برای گسترش نفوذ خود در سراسر اوراسیا - و احتمالاً بازتعریف دینامیکهای تجارت جهانی از طریق مسیرهایی مانند کریدور شمال-جنوب که روسیه در حال توسعه آن است و شبکههای تجاری شرق به غرب را به مسیرهای دریایی وصل میکند - غرب باید به طور فعال در جهت تقویت حضور خود در این مسیرهای استراتژیک عمل کند. دستیابی به این هدف تنها نیازمند افزایش سرمایهگذاریهای غربی در این کریدورها نیست، بلکه قصد دارند به طور استراتژیک مسیرهایی را اولویتبندی کنند که کمتر در معرض نفوذ ائتلاف شرقی قرار دارند. سرمایهگذاری در این کریدورها بازده بالایی به همراه دارد، نه تنها به دلیل اینکه منطق تجاری واضحی برای گزینههای جایگزین کریدور شمالی وجود دارد - که احتمالاً به دلیل چالشها برای ادغام دوباره روسیه در اقتصاد اروپا، استفاده محدودی خواهد داشت - بلکه به این دلیل که چنین سرمایهگذاریهایی به غرب این امکان را میدهد که در چشمانداز زیرساختهای جهانی در حال تکامل به نفوذ خود ادامه دهد و نقش متوازنی در شکلدهی به مسیرهای اقتصادی و تجاری جهانی ایفا کند.
از دیدگاه ژئو استراتژیک، نقش مرکزی چین در تمام مسیرهای تجاری متصل به آسیا باعث میشود که مقابله با ائتلاف چین وابسته به سرمایهگذاری غربی در کریدورهای جایگزینی باشد که از ایران عبور نکنند و وابستگی به ترکیه را محدود کنند.
رویکرد ترکیه، که تعادل بین اتحادها و اولویتدهی به منافع فوری را در پیش گرفته، آن را به همپیمانی نزدیکتر با چین و در برخی مواقع روسیه سوق داده است و این موضوع بر عدم قطعیت افزوده است. در حالی که اروپا ممکن است این ابهام را تحمل کند، زیرا بهطور نسبی کمتر از تأثیرات یک ائتلاف فعال ضد غرب بر مسیرهای تجاری جهانی متأثر است، ایالات متحده نمیتواند چنین نرمشی را بپذیرد. ایالات متحده به عملکرد روان مسیرهای دریایی جهانی وابسته است که یکی از اولویتهای ژئوپلیتیکی کلیدی آن است. بنابراین، واشنگتن میخواهد از هرگونه تغییراتی که ائتلاف چین-ایران-روسیه ممکن است در اصول فعلی تجارت ایجاد کند، آگاه باشد و تدابیری برای مقابله با آن بیاندیشد.
تلاش برای کاهش نقش غرب در بازارهای جهانی
تقاطع کریدور شمال-جنوب روسیه با کریدورهای میانه و جنوبی که چین در حال گسترش نفوذ خود در آنهاست، چالشی نه تنها برای اوراسیا بلکه برای کل سیستم تجارت بینالملل ایجاد میکند. با توجه به اهداف بلندمدت چین و روسیه برای کاهش نفوذ غرب در بازارهای جهانی، طراحی این کریدورها نشاندهنده اراده آنها برای ایجاد پایهای در راستای رسیدن به این هدف است. هرچند این کریدورها بهطور کوتاهمدت یا میانمدت در نظر گرفته نشدهاند، اگر این مسیرهای جدید قوانینی را طراحی کنند که اصول موجود آزادی ناوبری آزاد را که اکنون با استانداردهای غربی حفظ میشود، تضعیف کنند، تأثیر آن در تجارت جهانی گسترده خواهد بود.
بنابراین، احتمالاً غرب - هم اروپا و هم ایالات متحده - راههایی را برای مقابله با نفوذ ائتلاف اوراسیا جستجو خواهد کرد، از جمله بررسی دقیق توسعه کریدورهای تجاری فعلی. کریدور میانه دو بخش دارد: یکی که از طریق ترکیه و مدیترانه به اروپا میرسد و دیگری که از طریق دریای سیاه به اروپا وصل میشود و به بنادر رومانی و بلغارستان دسترسی دارد. این مسیرها میتوانند به عنوان کریدور میانه A و کریدور میانه B گروهبندی شوند، با مقایسهای که مناطق و کشورهای عبوری آنها را برجسته میکند. این تحلیل نشان میدهد که بهترین کریدور شرق-غرب برای غرب از نظر کنترل و کمترین مشکلات، کریدور میانه B است. این مسیر از چین از طریق آسیای مرکزی و قفقاز عبور کرده و سپس از طریق دریای سیاه به طور مستقیم وارد اروپا میشود، و مسیری قابلاعتماد با ریسکهای ژئوپلیتیکی کاهشیافته را ارائه میدهد.
کریدور تجاری که هم ایران و هم ترکیه را دور میزند از دریای سیاه میگذرد، منطقهای که در حال حاضر در معرض خطر تشدید درگیری است. هدف استراتژیک روسیه برای کنترل سواحل جنوبی اوکراین، که با افزایش حملات به بندر اودسا در ماههای اخیر برجسته شده است، نگرانیهای امنیتی مرتبط با این مسیر را افزایش داده است. ممکن است پس از پایان جنگ در اوکراین بهنحو مطلوب برای غرب، دریای سیاه به آبراهی آزاد و باز تبدیل شود.
نفوذ غرب در آسیای مرکزی
تلاشهای غرب برای توسعه کریدور میانه و ترویج «آسیای مرکزی باز» از طریق سرمایهگذاری، نتایج خود را نشان داده است. استراتژی اتحادیه اروپا-آسیای مرکزی و مشارکت ایالات متحده در پروژههای اتصال منطقهای به تصمیم قزاقستان برای عدم عضویت در بریکس در سال 2024 کمک کرده است و به جای آن، این کشور را تشویق کرده است تا بر رشد اقتصادی خود تمرکز کند. تأکید غرب بر همکاری منطقهای بدون سیاستهای بلوکی صریح، با موضع سیاست خارجی مستقل قزاقستان همخوانی دارد. قزاقستان علاقه خود را به ابتکار جهانی اتحادیه اروپا که پروژههای زیرساختی را تأمین مالی میکند، ابراز کرده است، که نشاندهنده باز بودن این کشور به توسعه مورد حمایت غرب است.
توسعه کریدور میانه B - مسیر که از طریق دریای سیاه به اروپا میرسد - میتواند نقش مهمی در رشد مورد حمایت غرب در قفقاز جنوبی ایفا کند، حتی در میان تعاملات آن با روسیه و چین. این پتانسیل به دو عامل بستگی دارد.
اول، تا زمانی که آسیای مرکزی، بهویژه قزاقستان، به همکاری با غرب در پروژههای زیرساختی ادامه دهد، قفقاز جنوبی از این باز بودن بهرهمند خواهد شد. دوم، گسترش کریدور میانه B با «خط محاصره» غرب که از بت فوروارد دریای بالتیک تا دریای سیاه و آدریاتیک کشیده شده است همراستا است. این ابتکار، که به عنوان ابتکار سه دریا نیز شناخته میشود، هدفش تقویت زیرساختها برای اهداف اقتصادی و نظامی است و از زمان شروع جنگ در اوکراین اهمیت فزایندهای پیدا کرده است.
موفقیت این رویکرد به توانایی غرب، بهویژه ایالات متحده، به درک چالشهایی که ائتلاف غیررسمی متشکل از چین، ایران، روسیه و کره شمالی ایجاد میکند، بستگی دارد. در اصل، این امر به این بستگی دارد که آیا دریای سیاه همچنان یک منطقه دریایی باز و قابل دسترس باقی خواهد ماند یا نه. اگر درگیریها در اوکراین در ماههای آینده تشدید شود و روسیه سواحل بیشتری از اوکراین را تصرف کند، دریای سیاه ممکن است ویژگی استراتژیک جدیدی پیدا کند که کاملاً متفاوت از سناریویی است که در آن روسیه مجبور به عقبنشینی میشود و اوکراین میتواند منطقه اقتصادی انحصاری خود را بازیابی کند.
در حالت اول، ائتلاف چین، ایران، روسیه و کره شمالی نه تنها سرزمینهای جدیدی به دست میآورد بلکه نفوذ بیشتری بر تعریف «کریدورهای تجاری آزاد و باز» پیدا میکند - نتیجهای که میتواند تأثیرات قابل توجهی بر تجارت دریایی نه تنها در منطقه بلکه در سطح جهانی داشته باشد.
ظریف نوشت: ایران امروز بدون نیاز به نیروی «نیابتی» قادر به دفاع از خود است. دههها سرمایهگذاری در زیرساختهای دفاعی - از فناوری موشکی پیشرفته تا پهپادهای نوین- امنیت این کشور را مستقل از حمایت خارجی تضمین کرده است.
نامه نیوز - محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیس جمهور در مقالهای نسخه اصلی آن در ایران دیلی منتشر شده است، نوشت: در میان برخی از کارشناسان سیاست ایران، روایتی رو به رشد وجود دارد که ادعا میکند ایران تحت فشارهای منطقهای، چالشهای اقتصادی و ناآرامیهای داخلی، سیاست خود را به سمت ساخت سلاح هستهای به عنوان آخرین راهکار بقا یا بازدارندگی تغییر داده است. این تفسیر در میان کسانی مقبولیت یافته که عواملی مانند عقبنشینیهای حزبالله، فروپاشی دولت اسد در سوریه و تنشهای اقتصادی ایران را نشانهای از استیصال نظام سیاسی ایران میدانند.
برخی حتی از این تحلیل برای ترغیب دولت جدید امریکا به اعمال مجدد سیاست «فشار حداکثری» - شامل تحریمهای فلجکننده اقتصادی، دامنزدن به ناآرامیهای داخلی و حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران - بهرهبرداری کردهاند. این تحلیل نه تنها محاسبات راهبردی ایران را تحریف میکند، بلکه بازتاب مسألهای عمیقتر است: وضعیت آشفته جهانی که عمدتاً ناشی از اقدامات مهارنشده اسرائیل در یک سال و نیم گذشته است و تحلیلگران را دچار خطاهای ادراکی خطرناکی کرده است.
برخلاف ادعاهایی که متحدان منطقهای ایران را به عنوان نیروهای «نیابتی» توصیف میکند، بازدارندگی استراتژیک تهران هرگز به این روابط متکی نبوده است. جنبشهای آزادیبخش مانند حزبالله، انصارالله و دیگر گروههای جنبش مقاومت، هرچند با ایران پیوندهای ایدئولوژیک (معنوی) دارند، اما به صورت مستقل و براساس اهداف خاص خود فعالیت میکنند. چنین تصویری از این متحدان، پیچیدگی روابطشان با ایران را بهشدت سادهسازی میکند و توانمندیهای دفاعی خودکفای ایران را نادیده میگیرد.
مبارزه علیه تجاوزات نظامی، اشغالگری و جنایات رژیم صهیونیستی، ریشه در دههها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دارد. روحیه مقاومت در میان مردم فلسطین و لبنان، با الهام از پایداری ایران در برابر تجاوز رژیم بعثی عراق - که بلافاصله پس از سرنگونی رژیم پهلوی و با حمایت همهجانبه ابرقدرتهای شرق و غرب روی داد - در بحبوحه جنایات آریل شارون (مشهور به «قصاب صبرا و شتیلا») اوج تازهای گرفت.
حامیان امروزی جنایات نتانیاهو که بر طبل پایان مقاومت میکوبند، غافل از این واقعیت تاریخی هستند که شکلگیری جهاد اسلامی (۱۹۸۱)، حزبالله (۱۹۸۲) و حماس (۱۹۸۷)، نه زاده حمایتهای تسلیحاتی ایران، که واکنشی به اشغال لبنان از سوی شارون و تبعید سازمان آزادیبخش فلسطین به تونس بود. در آن برهه، ایران خود در حال تقلا برای تأمین اسلحه جهت مقابله با ارتش بعثی عراق بود که به سلاحهای پیشرفته امریکایی (سامانههای آواکس)، فرانسوی (جنگندههای میراژ و موشکهای اگزوسه)، بریتانیایی (تانکهای چیفتن)، روسی (جنگندههای میگ و موشکهای اسکاد) و سلاحهای شیمیایی آلمانی مجهز شده بود. علت ظهور این جنبشها نه پشتیبانی ایران، که تهاجم اشغالگرانه شارون و توهم پایان مقاومت بود. مقاومت نه در آن دوران به خاک سپرده شد و نه امروز محکوم به فناست؛ آن روز بالید و امروز نیز بالندهتر خواهد شد.
بررسی تاریخ این گروهها از بدو تأسیس نشان میدهد که آنها همواره بر اساس ضرورتهای فلسطین و لبنان و اعتقادات ضد اشغالگری خود- نه الزامات راهبردی ایران - عمل کردهاند. هرچند ایران در حمایت از این گروهها با هدف حمایت از مظلومان، هزینه داده، اما آنها هیچ گاه به نمایندگی یا نیابت از ایران اقدام نکردهاند.
ایران امروز بدون نیاز به نیروی «نیابتی» قادر به دفاع از خود است. دههها سرمایهگذاری در زیرساختهای دفاعی - از فناوری موشکی پیشرفته تا پهپادهای نوین- امنیت این کشور را مستقل از حمایت خارجی تضمین کرده است. ایران اگرچه همچنان به مردم خود به عنوان مهمترین سد در برابر تجاوز خارجی تکیه میکند، اما نوآوریهای نظامی آن امکان حفظ امنیت بدون اتکا به حمایت خارجی را فراهم کرده است. این دستاوردها نشاندهنده راهبرد بلندمدتی است که ثبات و حاکمیت را فارغ از تحولات منطقهای تضمین میکند.
با وجود اینکه چالشهای پیش روی متحدانی مانند حزبالله ممکن است به طور موقت بر دامنه نفوذ ایران تأثیر بگذارد، اما هسته اصلی بازدارندگی این کشور را در معرض خطر قرار نمیدهد. این پارادایم «خوداتکایی راهبردی» است که همواره به عنوان رکن بنیادین سیاست دفاعی تهران شناخته شده و توانمندی کشور در برابر فشارهای خارجی را تضمین میکند.
سوء برداشت امروز درباره ایران ناشی از تلاش تحلیلگران برای درک آشفتگی جهان- به ویژه در غرب آسیا- است. در قلب این آشفتگی، مصونیت بیقید و شرط اسرائیل قرار دارد که هنجارهای بینالمللی را نقض و الگویی خطرناک برای رفتار دولتی ایجاد کرده است.
اقدامات اسرائیل در غزه - از بمباران بیمارستانها و مناطق مسکونی و زیرساختهای حیاتی تا ممانعت از کمکهای انسانی - به کشته شدن دهها هزار غیرنظامی و فاجعهای انسانی انجامیده و میلیونها انسان را بدون دسترسی به آب و غذا و دارو، در معرض مرگ قرار داده است.
فراتر از غزه، اقدامات اسرائیل به بیثباتی کل منطقه نیز میافزاید، حملات هوایی مکرر به سوریه و لبنان که غیرنظامیان، روزنامهنگاران و نیروهای امدادی را نشانه میرود، همراه با بهکارگیری فناوریهای پیشرفته و حتی تبدیل ابزارهای ارتباطی به سلاحهای مرگبار، بیاعتنایی این رژیم به قواعد اخلاقی و حقوق بینالملل را عیان میسازد.
سکوت یا همراهی ضمنی قدرتهای جهانی با این الگوی رفتاری رژیم صهیونیستی، تحلیل کارشناسان از بت فوروارد کنشهای دولتی را دچار اعوجاج کرده است. در فضای فاقد نظم حقوقی کنونی، حتی واکنشهای تدافعی جمهوری اسلامی نیز ممکن است به اشتباه «تهاجمی» یا «نمادی از درماندگی» تلقی شود. تحلیلگرانی که ایران را در آستانه دستیابی به تسلیحات اتمی تصور میکنند، از تأثیرات مخرب بیثباتی ساختاری نظام جهانی بر تحلیلهای خود غافل ماندهاند. آنها، آشفتگی فضای بینالملل را به محاسبات راهبردی تهران تعمیم داده و رویههای دفاعی ثابت این کشور را به مثابه تغییراتی شتابزده و فاقد ثبات راهبردی تفسیر میکنند.
اقدامات ایران نه نشانگر گرایش به سمت تسلیحات هستهای، که تجلی راهبرد تاریخی مبتنی بر صیانت از حاکمیت ملی و ثبات از مسیر خوداتکایی است. ساختار بازدارندگی ایران همواره در تطابق کامل با پارادایم امنیت ملی ریشهدار در حاکمیت مستقل بوده است. تهران نه در پاسخ به انگارههای نادرست از «استیصال»، که در چهارچوب اهداف کلان تثبیتشده راهبردی خود گام برمیدارد.
تمرکز وسواسگونه بر ایران به عنوان تهدید هستهای، توجه را از نقش رژیم صهیونیستی در بیثباتسازی منطقه منحرف میکند. اقدامات مهارنشده این رژیم نهتنها بحرانهای انسانی را تشدید میکند، بلکه با تضعیف هنجارهای جهانی، محیطی مساعد برای گسترش سلاحهای هستهای ایجاد میکند. تحلیلگران باید در برابر وسوسه تفسیر اقدامات تهران از دریچه آشفتگی جهانی مقاومت کرده و بر الگوهای ثابت در رفتار راهبردی ایران تمرکز کنند.
این تغییر نگرش تنها درباره ایران نیست، بلکه درباره احیای اعتماد به نظامی جهانی است که پاسخگویی، عدالت و حاکمیت قانون را اولویت میدهد. ادعاهای تغییر موضع ایران به سمت هستهای، بازتاب استراتژی تهران نیست، بلکه نشانهای از فروپاشی نظم جهانی است. بازسازی روایت مستلزم مقابله با عوامل واقعی بیثباتی و تأکید مجدد بر اصول پاسخگویی و عدالت است.
19fortyfive مدعی شده است که جنگنده سوخو ۵۷ روسیه در راه ایران است.
به تازگی رسانه ۱۹fortyfive به روند فروش سوخو ۵۷ اشاره کرده است؛ متن گزارش این رسانه از این قرار است:« هزینههای بالای تولید و نگهداری، همراه با تاخیر در سیستمهای کلیدی مانند موتور و رادار AL-۵۱F، مشتریان بالقوهای مانند هند و الجزایر را از خرید سوخو ۵۷ منصرف کرده است.
الجزایر، خریدار مکرر هواپیماهای روسی، همچنان بهترین امید مسکو برای صادرات است، اما با موانع قابل توجهی از جمله هزینههای سنگین و تردید در مورد قابلیتهای رادارگریزی جت مواجه شده است.
از طرف دیگر ارائه گزینههای بهتر از سوی چین، به خصوص برای کشورهایی که با کمبود نقدینگی مواجه هستند، به کاهش فروش دامن زده است. آینده صادراتی سوخو ۵۷ همچنان نامشخص است و منعکس کننده چالشهای گستردهتری برای صنعت هوافضای روسیه است.»
در گزارش ۱۹fortyfive همچنین ادعا شده است که سوخو ۵۷ های روسیه در حال حرکت به سمت ایران هستند؛ در متن این گزارش آمده است که امروزه سوخو ۵۷ تنها در اختیار یک کشور خارج از روسیه است و آن کشور نیز چین است. قرار بود مصر مشتری سوخو ۵۷ باشد اما ظاهراً این جنگندهها اکنون به سمت ایران در حال حرکت هستند.»
از سوخو ۵۷ چه میدانیم؟
سوخو ۵۷ فلون روسیه یک جنگنده نسل پنجم و چندمنظوره است که پنهانکاری جزئی را با ابرمانورپذیری توامان دارد. سوخو ۵۷ به طور کلی نسبت به جنگندههای غربی مانند F-۲۲ یا F-۳۵، کمتر رادارگریز محسوب میشود.
محدودیتهای مالی و ظرفیت محدود تولید منجر به ساخت کمتر از دوجین سوخو ۵۷ شده است.
سوخو ۵۷ به عنوان بخشی از برنامه PAK FA توسعه یافته است، ترکیبی از رادارگریزی، اویونیک پیشرفته و ابرمانورپذیری است که منعکس کننده یک فلسفه اصلاح شده و ترکیبی است که ریشه در دکترین رزمی سنتی روسیه دارد که به ابرمانورپذیری، به ویژه در سرعت کم، اهمیت میدهد.
برخلاف همتایان غربی خود، که به پنهانکاری و درگیری تسلیحاتی فراتر از برد بصری را اولویت قرار میدهند، سوخو ۵۷ ویژگیهای طراحی معمول روسیه را حفظ میکند.
از طرفی موتورهای بردار رانش و ابرمانورپذیری به جنگنده چابکی قابل توجهی در برد نزدیک میدهد.
با این حال، Su-۵۷ نسبت به F-۲۲ Raptor یا F-۳۵، هر دو جت رادارگریز نسل پنجم آمریکایی، به طور قابل توجهی کمتر رادارگریز است و بیشتر شبیه یک جنگنده نسل چهارم در کاهش رادارگری است.
اگرچه گرایش در طراحی جنگندهها به سمت پنهانکاری است اما، روسیه همچنان بر مانورپذیری بالا تاکید دارد.
تحویل جنگندههای روسی به ایران همچنان در کانون توجه رسانهها قرار دارد و در تازهترین گمانهزنیها در این زمینه، برخی منابع ادعا کردند جمهوری اسلامی ۲ اسکادران جنگنده «سوخو ۳۵» دریافت خواهد کرد.
در شرایطی که مقامهای روسی طی روزهای اخیر تاکید کردند برنامهریزیها برای انجام سفر رئیسجمهور ایران به روسیه در حال انجام است، انتشار اخبار تایید نشده درباره تحویل جنگندههای روسی «سوخود ۳۵» همچنان مورد توجه رسانهها قرار دارد.
همین چند روز قبل بود که برخی منابع خبری اخبار ضد و نقیضی در این زمینه منتشر کردند؛ اخباری که البته با هیچگونه واکنشی ازسوی مقامهای رسمی دو طرف مواجه نشد. این منابع مدعی شدند ۴ آشیانه تقویت شده برای سوخو ۳۵ در پایگاه هوایی همدان ساخته شده و ۴ آشیانه دیگر نیز در دست ساخت است.
این منابع خبری همچنین ادعا کردند اقامتگاه مستشاران روسی که قرار است برای آموزش و مدیریت کادر فنی به ایران بیایند نیز آماده شدهاست. ازسوی دیگر گفته شد که «ورود نخستین اسکادران جنگنده سوخو ۳۵ به ایران نزدیک است و این اسکادران در پایگاه هوایی شهید نوژه مستقر میشود».
۵۰ جنگنده سوخو ۳۵ در راه ایران؟
در ادامه اما، برخی منابع صهیونیستی پا را از این هم فراتر گذاشتند و رسانه امنیتی «اینتلی تایمز» مدعی شد که براساس گزارش اولیهای که به دستش رسیده، «روسیه نخستین سری از جنگندههای سوخو ۳۵ را به ایران تحویل داده و این سری از جنگندهها به پایگاه نیروی هوایی در همدان رسیدهاست».
اگرچه این خبر ازسوی برخی منابع داخلی تکذیب شد، اما «میدلایست اسپکتور» در تازهترین خبر در این زمینه، در کانال تلگرامی خود مدعی شد گزارشهای موثق حاکی از آن است که ایران دو اسکادران جنگنده سوخو ۳۵ از روسیه دریافت خواهد کرد که یک اسکادران ۲۵ فروندی در همدان و ۲۵ فروند دیگر در اصفهان مستقر خواهند شد.
«میدلایست اسپکتور»، که پیش از این با انتشار اسناد محرمانه وزارت دفاع آمریکا پیرامون آمادگی رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران، که صحت آنها نیز ازسوی مقامهای آمریکایی تایید شد، خبرساز شده بود، در ادامه ادعا کرده است که «به گفته یک منبع موثق دیگر، که چند هفته پیش از آن خبر دادیم، دو فروند سوخو ۳۵ فلانکر هماکنون در داخل ایران هستند و فقط باید مونتاژ شوند». این منبع همچنین مدعی شده احتمالا قرار است ۲۵ جنگنده نخست تا پایان سال ۲۰۲۵ به طور کامل به ایران تحویل داده شود.
مجوز ویژه روسها به ایران
انتشار خبر مونتاژ دو فروند سوخو ۳۵ فلانکر در حالی است که بت فوروارد پیش از این، رسانه اوکراینی «کییف پست» در گزارشی مدعی شده بود که «مسکو مجوز مونتاژ سوخو۳۰ روسی را به ایران داده است و در حال آماده شدن برای راهاندازی کارخانه مونتاژ است».
کییف پست همچنین مدعی شده بود روسیه در جریان نشست بریکس در کازان، که طی روزهای ۲۹ مهرماه تا ۱ آبانماه گذشته با حضور مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، برگزار شد، ارائه مجوز ساخت ۴۲ فروند سوخو ۳۵ و «تعداد نامعلومی سوخو ۳۰ را به ایران نهایی کردهاست.
اینها در حالی است که طی ماههای اخیر موضوع تحویل جنگندههای روسی به ایران مورد توجه رسانههای آمریکایی و صهیونیستی بوده است و اخیرا نیز شبکه «کان» اسرائیل در گزارشی به جزئیات معامله خرید جنگندههای سوخو ۳۵ توسط ایران از روسیه و تاثیر آن بر رویارویی ایران و رژیم صهیونیستی پرداخت.
ایسنا : حقآبه ایران از رودخانه هیرمند در دیدار امروز وزیر امور خارجه با رئیس الوزرای حکومت سرپرستی افغانستان مورد گفتوگو و رایزنی قرار گرفت.
«سیدعباس عراقچی» در دیدار با «ملا حسن آخند » رئیس الوزرای حکومت سرپرست افغانستان گفت: موضوع حق آبه ایران از هیرمند و اتباع غیرقانونی ۲ موضوع مهم در روابط ایران و افغانستان است.
عراقچی با اشاره به موضوع مهاجرین غیر قانونی در ایران، تدوین طرح جامعی برای بازگشت اتباع غیرمجاز خواستار شد.
وزیر امور خارجه گفت: هر تبعه افغانستان که میخواهد ایران بیاید قانونی به ایران سفر کند.
وی افزود: مردم ایران به مدت پنج دهه میزبان مهاجران و پناهندگان افغانستانی بودهاند و سیاست ما بدرفتاری با مهاجرین نیست.
وی به معاهده هیرمند و حق آبه ایران از رودخانه هیرمند اشاره کرد و گفت: موضوع آب را به جای اختلاف به موضوع همکاری تبدیل کنیم.
عراقچی با اشاره به نگرانی مردم سیستان و بلوچستان و کم آبی در این استان بر اصلاح ساختار سدکمال خان و جلوگیری از هدر رفت آب به «گود زره »تاکید کرد و افزود : برای اصلاح ساختار سد و تامین حقآبه باید همکاری فنی داشته باشیم.
وزیر امورخارجه همچنین ضمن تاکید بر اهمیت امنیت گفت: امنیت همه اقشار و طوایف در افغانستان شامل شیعیان افغانستان بسیار مهم است کمااینکه موضوع حفظ و اعتلای زبان فارسی نیز به عنوان یک مقوله کلیدی برای ارتباطهای فرهنگی و تمدنی هر ۲ کشور بسیار مهم است.
«ملاحسن آخند» رئیسالوزرای حکومت سرپرست افغانستان نیز در این دیدار ضمن قدردانی از همکاری جمهوری اسلامی ایران در میزبانی طولانیمدت از مهاجرین افغان گفت: میزبانی سخاوتمندانه مردم ایران از مهاجران و پناهجویان افغان بسیار ارزشمند است و ما قدردانیم.
رئیس الوزرای حکومت سرپرست افغانستان با اشاره به حقآبه ایران از هیرمند تصریح کرد: حکومت سرپرست افغانستان سیاست جلوگیری از ورود آب به ایران را ندارد و به وزارتخانههای آب و کشاورزی دستور دادهایم آب باید به سوی ایران روان شود.
وی افزود: در صورتی که یک قطره آب در اختیار داشته باشیم آن را با برادران ایرانی خود تقسیم میکنیم.
ملاحسن آخند گفت: میان ایران و افغانستان در خصوص حق آبه هیرمند معاهده مشخصی وجود دارد اما اگر معاهدهای هم نبود ما برادران ایرانی خود را از بیت فورد آب محروم نمیکنیم و این امر را یک وظیفه شرعی و اخلاقی و انسانی خود میدانیم.
وی با تاکید بر ضرورت بهبود روابط ایران و افغانستان گفت: ما باید راه برادری را در پیش بگیریم، دولتها میآیند و میروند اما ملتها همواره میمانند و در کنار هم زندگی میکنند و زندگی خواهند کرد و بنابراین باید هر کاری برای تامین منافع ۲ ملت انجام دهیم.
رئیس الوزرای حکومت سرپرست افغانستان خاطرنشان کرد : رفت و آمد هیاتهای ۲ کشور باید ادامه یابد زیرا در سایه این رفت و آمدها، برخی مشکلات جزئی میان ۲ کشور از جمله مسائل مرزی اگر پیش آید، حل و فصل میشود.