سیاستها و نظام های دارویی تولید داروهای برند، برند ژنریک و ژنریک، مزایا و معایب خاص خود را دارند و برای دههها در دنیا و حتی ایران، تجربه شده اند. این که بعد ۴٠ سال در ایران دوباره این دعوا گشوده شود هم حکایتی است که البته بیش از دلایل فنی احتمالا به انگیزه ها و نزاع های فردی و گروهی مرتبط است.
به گزارش همشهری آنلاین، چند روز پیش بود که شش تشکل مرتبط با صنعت داروسازی در کشور در واکنش به مداخلات فرهنگستان علوم پزشکی که تمرکز خود را بر نامگذاری داروها و استفاده از نامهای INN (نامهای شیمیایی بینالمللی) روی بستهبندی داروها قرار داده است، اعلام کردند، این رویکرد با تعاریف پذیرفتهشده جهانی و اصول علمی مغایرت دارد. آنها تأکید کرده بودند که استفاده از نام INN بهتنهایی نمیتواند نشانهای از ژنریک بودن یک دارو باشد چون در ایران، هیچ محدودیتی برای ورود داروهای ژنریک به بازار وجود ندارد و حتی برخی داروها که تحت لیسانس تولید میشوند، در عمل ژنریک به حساب میآیند.
دکتر کیانوش جهانپور، سخنگوی سابق وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو در یادداشتی درباره «ماجرای برند و ژنریک» برای همشهری آنلاین نوشت: سیاستها و نظامهای دارویی تولید داروهای برند، برند ژنریک و ژنریک، هر کدام مزایا و معایب خاص خود را دارند و برای دهه ها در دنیا و حتی ایران، تجربه شدهاند. این که بعد ۴٠ سال در ایران دوباره این دعوا گشوده شود هم حکایتی است که البته بیش از دلایل فنی احتمالا به انگیزهها و نزاعهای فردی و گروهی مرتبط است. انتخاب بهترین سیاست، البته به شرایط خاص هر کشور بستگی دارد. در بسیاری از کشورها، ترکیبی از این سیاستها برای دستیابی به تعادل بین نوآوری، کیفیت، دسترسی و کاهش هزینهها اتخاذ میشود. برای مثال، تشویق به تولید داروهای ژنریک، در کنار حمایت از نوآوری در تولید داروهای برند، میتواند به بهبود دسترسی به دارو و کاهش هزینههای درمانی کمک کند. نظارت دقیق بر کیفیت و ایمنی داروها نیز، از جمله عوامل مهم در موفقیت این سیاستها است.
ارزیابی مقایسهای توفیقات و آسیبهای سیاستهای تولید داروهای برند، برند ژنریک و ژنریک در کشورهای مختلف، موضوعی پیچیده است که به عوامل متعددی از جمله نظام سلامت، شرایط اقتصادی، نظامات سیاسی و اجتماعی، سطح توسعه فناوری و صنعت داروسازی و سیاستهای دولتها بستگی دارد.
توفیقات نظام دارویی برند در توسعه کمی و کیفی فناوری دارویی و صنعت دارو البته مشهود است اما این که ژنریک ساز و بیوسیمیلار ساز وطنی در رثای داروی برند مرثیه یکطرفه بسراید هم حکایتی است که احتمالا فقط در ایران ما از آن سراغ میتوان گرفت، گو این که اگر قرار و مدار بر برند بود، قاعدتا خیلی از جایگاههای امروزی وجود خارجی نداشت! به هرحال نظام ژنریک در ایران برای ژنریک ساز و بیوسیمیلارساز ایرانی چنان بوده است که داروی ژنریک، امروز از ترکتازی برخی بر جسد نیمه جان خود برنجد!
تردیدی نیست که نوآوری و توسعه در صنعت داروسازی و حتی علوم و فنون دارویی در جهان مدیون مالکیت فکری و تجاری برند است اما این که این موضوع چقدر با واقعیت ها و زیرساخت و ظرفیتهای علوم دارویی و صنعت داروسازی در ایران، قرابت دارد موضوع دیگری است. جایی که یک داروی جدید و نوپدید تا رسیدن به بازار به حدود دو میلیارد دلار سرمایهگذاری و میانگین ١٠ سال طی مسیر نیاز دارد قاعدتا بازار دارویی احتمالا کوچکتر از ۵ میلیارد دلاری ایران و سایت اصلی بت فوروارد صنعتی کوچکتر از آن باید با احتیاط بیشتری سخن براند. این که داروساز برند جهانی نگران از بازار ژنریک باشد پذیزفتنی است اما این که همه گذشته و امروز ما را ژنریک سازی و بیوسیمیلارسازی ساخته باشد اما در رثای برند سخن بگوییم هم خود حکایتی جداگانه است!
ماجرای ژنریک سازی گویا از سال ١٣۵٨ در ایران کلید خورد و در روزگار سخت تحریم و تحمیل جنگ هم به کار آمد. نظام دارویی ژنریک رسمیت یافت، به نوعی قانونی شد و البته بر صدر اسناد بالادستی هم نشست، اما از آنجا که اسناد بالادستی در این سرزمین هر چه بالاتر، دست نیافتنیتر است، درست یا غلط ٢٠ سال بعد سوی دیگری در بازار و صنعت دارویی ایران اتخاذ شد که شبها از مناقب اسناد بالادستی و نظام ژنریک سخن گفته و روزها راه برند و برند ژنریک در پیش گرفته شد و هر چه گذشت از سهم ژنریک کاهش یافت.
این در حالی است که از ایالات متحده تا بریتانیا و اروپا بیش از ٨٠ درصد بازار در اختیار داروی ژنریک (ژنریک و برند ژنریک عملا جز در کشور ما در یک کتگوری است) است اما در عربستان و ایران (به شرط گشودن بازار) نتیجه جز این.
در این میان اما محدودیتها و نواقص نظارتی و رگولاتوری، ضعفها و کاستیهای نظام دارویی ژنریک، فقدان شفافیت تولیدکنندگان و کاستی های قانونی و حقوقی و قضایی، محرومیت از فضیلت رقابت در نظام دارویی ژنریک، همزمان با گسترش کمی صنعت داروسازی و تنوع سازندگان، قیمت گذاری دستوری، قاعدتا داروی ژنریک از نوع ایرانی آن را بسمت رقابت بر عواملی برد که در مجموع به هر کاری آمد جز کیفیت دارو.
ژنریک ساز ایرانی امروز بعد از عبور از وجدان خویش، در روزگار سخت، دشوار و آسیب پذیر، محکوم به رقابت با رقباست جز در یک مقوله: راستی و درستی و کیفیت؟!
قیمت گذاری دستوری همزمان با تنوع و تعدد رقبا عملا باب رقابت را به رقابت برای تهیه کمترین قیمت مواد اولیه و جانبی، کمترین هزینه تحقیق و توسعه و کنترل کیفی، کاهش بهای تمام شده به هر نحو ممکن، بالا بردن تخفیف و هدیه و هزینه عوامل فروش و توثیق روابط با پخش و عوامل توزیع و یکی بخر دو تا ببر و سه تا ببر و... کشانده است، چرا که باب رقابت بر سر قیمت و کیفیت هر دو مسدود است و مزد آن گرفت که از سر و ته بهای تمام شده کاست و پروفرمای بیشتر اظهار کرد. نظام دارویی ژنریک در ایران به سرنوشت بساز و بفروشی رسید و چنین بود که برند ژنریک راهی به رهایی گشود بلکه به امید قیمت بالاتر، اشکال یوزر فرندلی تر و GMP ولو از نوع وطنی آن حاصل شود و سرنوشت صنعت غبارگرفته و کم جان ژنریک سمت و سویی دیگر پیدا کند.
کاستیها، عوارض و آسیبهای هرکدام از این نظامات و سیاستها بعضا ذاتی و برخی عرضی است، آسیب های عرضی اما زمانی عارض می شود که سیاست و برنامه با راهبرد همخوانی نداشته باشد، مسلم است کاستی ها و نواقص نظام دارویی ژنریک زمانی که نگاه خصوصی سازی و بازار آزاد و تکثیر تولیدکننده و تسهیل صدور مجوز های کسب و کار و توسعه صادرات و ... حاکم شود به سراشیبی رقابت منفی و کاهنده کیفیت و... خواهد انجامید. علاوه بر این که سیاست برند و برند ژنریک نیز قرابتی با راهبرد قیمت گذاری دستوری و ارز ترجیحی و کاستن از هزینهها و اقتصاد مقاومتی و... ندارد.
بر همه این کاستیها عمیق و ریسک های بلند هم باید سازمانی نحیف بنام سازمان غذا و دارو نظارت کند که خود مولود ناقص مصوبهای در شورای عالی اداری است، قانون تاسیس ندارد و نمودار سازمانی آن هم برخلاف نام پرطمطراقش حتی برای اداره دارو کفایت نمی کند، چه رسد به ماموریت سترگ تامین آن بلکه رگولاتوری کلیه فرآورده های سلامت محور و...
دیالکتیک برند و برند ژنریک و مولود آن برندژنریک، دعوای فلسفی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است تا دعوای دارویی، مادامی که تکلیف خود را با اصول و مبانی در سیاست و اقتصاد، روشن نکردهایم سرنوشت این نزاع هم سرنوشت همان چشمانداز ٢٠ ساله است که بعد ٢٠ سال ١٩ سال از آن فاصله داریم.
چنین است که فرهنگستان علوم پزشکی در سال ١٣٩٨ بیانیهای صادر میکند در خصوص طرح ژنریک و نظام ملی دارویی سال ١٣۵٨ از سال ١٣٧٨ راه دیگری و سمت و سویی دیگر گزیده است، شاید به امید تحقق آن در سال ١۴١٨!
حتما برای شما هم پیش آمده که ناگهان احساس کنید یکی از گوشهایتان کیپ شده و بهدرستی نمیشنوید. این اتفاق میتواند هنگام سرماخوردگی، بعد از شنا، در سفرهای هوایی یا حتی به دلایل سادهای مثل انباشتهشدن جرم گوش رخ دهد.
به گزارش همشهری آنلاین، گرفتگی گوش، اگرچه معمولا مشکل جدی نیست، اما میتواند بسیار آزاردهنده باشد و حتی روی زندگی روزمره و تمرکز شما تاثیر بگذارد.
احساس فشار، کمشدن شنوایی و گاهی حتی درد، از علائمی هستند که نشان میدهند گوش شما دچار گرفتگی شده است. اما جای نگرانی نیست! روشهای متعددی برای برطرفکردن این مشکل وجود دارد که بسته به علت آن، یا ساده و خانگی است یا نیاز به مراجعه به پزشک دارد. در این مطلب از همشهری آنلاین، با بررسی دلایل گرفتگی گوش و راههای مختلف درمان آن، به شما کمک میکنیم تا سریعتر از شر این مشکل خلاص شوید و از شنوایی طبیعی خود لذت ببرید.
دلایل شایع گرفتگی گوش
قبل از اینکه به روشهای درمانی بپردازیم، باید بدانیم که چرا گوشها دچار گرفتگی میشوند. این مشکل میتواند دلایل متعددی داشته باشد، از جمله:
جرم زیاد در گوش: گاهی اوقات، تولید بیش از حد موم گوش باعث مسدود شدن مجرای گوش و ایجاد احساس گرفتگی میشود.
تغییرات فشار هوا: هنگام سفر با هواپیما، رانندگی در ارتفاعات یا حتی غواصی، فشار داخل گوش تغییر کرده و میتواند باعث کیپ شدن آن شود.
سرماخوردگی و سینوزیت: احتقان و ترشح مخاط در سرماخوردگی و آلرژیها بر عملکرد شیپور استاش (لولهای که گوش میانی را به حلق متصل میکند) تاثیر میگذارد و باعث گرفتگی میشود.
عفونت گوش: در برخی موارد، عفونت گوش میانی یا خارجی میتواند باعث تورم و مسدود شدن مسیر شنوایی شود.
ورود آب به گوش: پس از شنا یا حمام، ممکن است مقداری آب در گوش گیر کند و باعث احساس گرفتگی شود.
مشکلات ساختاری: گاهی گرفتگی گوش ناشی از مشکلاتی مانند انحراف تیغه بینی یا رشد غیرطبیعی استخوان در گوش است.
روشهای ساده برای رفع گرفتگی گوش در خانه
خوشبختانه، بسیاری از موارد گرفتگی گوش را میتوان با روشهای خانگی برطرف کرد. اگر علت گرفتگی گوش شما جدی نباشد، میتوانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:
تکنیک بلعیدن و خمیازهکشیدن
برای باز شدن شیپور استاش، دهان خود را باز کرده و یک خمیازه عمیق بکشید یا چندین بار آب دهان را قورت دهید. جویدن آدامس یا مکیدن آبنبات هم میتواند به باز شدن مجراهای گوش کمک کند.
استفاده از اسپری بینی ضد احتقان
سر خود را کمی به جلو خم کنید و اسپری را درون یکی از سوراخهای بینی بزنید، سپس همان سمت را با انگشت نگه دارید و هوا را از بینی دیگر خارج کنید. این کار را برای سوراخ دیگر هم تکرار کنید تا گرفتگی کاهش یابد و فشار گوش تنظیم شود.
خمکردن سر به یک طرف و ضربهزدن آرام روی گوش
سر خود را به سمتی که گوش گرفته است، کج کنید و با کف دست بهآرامی روی آن ضربه بزنید. میتوانید روی یک پا بپرید تا نیروی جاذبه به خروج آب کمک کند یا لاله گوش را به جهات مختلف بکشید تا مسیر خروج باز شود.
بخار درمانی
بخار آب گرم میتواند به کاهش مخاط و باز شدن لولههای گوش کمک کند. میتوانید صورت خود را روی ظرفی از آب داغ بگیرید یا دوش آب گرم بگیرید.
استفاده از روغنهای طبیعی
ریختن چند قطره روغن زیتون یا روغن نارگیل گرم در گوش میتواند جرم سخت شده را نرم و به خروج آن کمک کند.
استفاده از کمپرس گرم
گذاشتن یک پارچه گرم روی گوش میتواند باعث کاهش التهاب و باز شدن مسیر گوش شود.
روش والسالوا
این کار را خیلی محکم و با فشار زیاد انجام ندهید، چون ممکن است به پرده گوش آسیب بزند:
دهان خود را ببندید و با دو انگشت بینیتان را محکم بگیرید.
یک نفس عمیق بکشید و سپس تلاش کنید بهآرامی هوا را از بینی بیرون دهید (بدون اینکه بینی باز شود)
باید یک حس باز شدن یا پاپ شدن در گوشهای خود احساس کنید.
روش فریزل
این روش ملایمتر از والسالوا است و برای افرادی که گوشهای حساسی دارند، گزینه بهتری محسوب میشود:
دهان خود را ببندید و بینی را با انگشتان خود نگه دارید.
چند بار عمل بلعیدن (قورتدادن آب دهان) را انجام دهید.
این کار به باز شدن لولههای گوش کمک میکند و گرفتگی را برطرف میسازد.
درمان پزشکی گرفتگی گوش: چه زمانی باید به پزشک مراجعه کنیم؟
گاهی اوقات گرفتگی گوش با روشهای سایت اصلی بت فوروارد خانگی برطرف نمیشود یا نشانهای از یک مشکل جدیتر است. در این شرایط، بهتر است به پزشک مراجعه کنید. برخی از مواردی که نیاز به مداخله پزشکی دارند، شامل موارد زیر هستند:
ادامهدار بودن گرفتگی بیش از چند روز و بدون بهبود
درد شدید گوش یا ترشح مایعات از آن
کاهش شنوایی شدید و ناگهانی
سرگیجه و عدم تعادل
علائم عفونت مانند تب و قرمزی گوش
در چنین مواردی، پزشک ممکن است با استفاده از ابزارهای مخصوص، جرم گوش را خارج کند، داروهای ضدالتهابی تجویز کند یا در صورت عفونت، آنتیبیوتیک مناسب بدهد.
تأثیر تغییرات فشار هوا بر گوش و راهکارهای پیشگیری
افرادی که زیاد سفر میکنند یا به ورزشهای آبی علاقه دارند، بیشتر دچار گرفتگی گوش ناشی از تغییر فشار هوا میشوند. برای پیشگیری از این مشکل اقدامات زیر را انجام دهید:
هنگام پرواز، آدامس بجوید یا آب بنوشید تا شیپور استاش باز بماند.
در هنگام غواصی یا کوهنوردی بهآرامی به ارتفاعات عادت کنید و از تکنیکهای تعدیل فشار مانند والسالوا استفاده کنید.
از اسپریهای بینی ضد احتقان قبل از پرواز استفاده کنید تا مجاری هوایی باز بمانند.
جرم گوش یا عفونت؟ چطور دلیل گرفتگی گوش را تشخیص دهیم؟
بسیاری از افراد تصور میکنند که جرم گوش عامل اصلی گرفتگی است، اما گاهی این مشکل ناشی از عفونت است. تفاوتهای اصلی این دو شامل موارد زیر است:
جرم گوش معمولا بدون درد است، اما عفونت اغلب با درد و التهاب همراه است.
عفونت ممکن است باعث تب و خروج ترشحات زرد یا سبز از گوش شود.
جرم گوش معمولا با روشهای خانگی برطرف میشود، درحالیکه عفونت نیاز به درمان دارویی دارد.
بیشتر بخوانید: آشنایی با توصیههای خانگی برای گوش درد
سخن پایانی
گرفتگی گوش معمولا مشکل خطرناکی نیست، اما اگر درمان نشود، میتواند آزاردهنده باشد. در بیشتر موارد، روشهای خانگی مانند بخار درمانی، بلعیدن، خمیازهکشیدن و استفاده از روغنهای طبیعی کمککننده هستند.
اما اگر گرفتگی گوش شما بیش از چند روز ادامه یافت، با درد شدید همراه بود یا شنواییتان را بهشدت تحت تاثیر قرار داد، بهتر است به پزشک مراجعه کنید. همچنین، پیشگیری همیشه بهتر از درمان است؛ پس اگر زیاد سفر میکنید یا شنا میروید، اقدامات احتیاطی را برای جلوگیری از گرفتگی گوش رعایت کنید. با آگاهی از دلایل و روشهای درمان، میتوانید سلامت گوشهای خود را حفظ کنید و از شنوایی طبیعی خود لذت ببرید.
رئیس اداره کنترل ایدز وزارت بهداشت با اشاره به تغییر الگوی انتقال ویروس HIV، گفت: اگرچه درمان قطعی برای HIV وجود ندارد اما داروهای موجود توان این را دارند تا میزان ویروس در خون را به صفر برسانند.
به گزارش همشهری آنلاین، دکتر هنگامه نامداریتبار با بیان اینکه افراد مبتلا به HIV میبایست تا پایان عمر خود دارو مصرف کنند، اظهار کرد: درمان قطعی برای HIV وجود ندارد به عبارتی نمیتوان ادعا کرد که ویروس به طور کامل از بین میرود اما داروها توان این را دارند تا میزان ویروس در خون را به صفر برسانند. بنابراین افراد مبتلا نه تنها دچار عوارض بیماری نمیشوند، بلکه باعث انتقال بیماری هم نمیشوند.اگر افراد مبتلا به HIV از مصرف داروهای خود اجتناب کنند، سطح ویروس در بدن آنها افزایش مییابد و بیماری به دیگران منتقل میشود.
نامداری با بیان اینکه الگوی انتقال ویروس HIV تغییر کرده، تصریح کرد: روابط جنسی، بیشترین سهم در انتقال ویروس HIV را دارد؛ چرا که به واسطه اقدامات صورت گرفته در زمینه اعتیاد، تعداد موارد انتقال HIV به واسطه اعتیاد تزریقی در کشور کاهش یافته است. الگوی انتقال ابتلا به HIV در گذر زمان تغییر کرده است؛ اما در مجموع شاید بتوان گفت که چگونگی ابتلا به ویروس چندان مهم نباشد، بلکه شناسایی و پایش افراد مبتلا برای پیشگیری از انتقال به دیگران بسیار اهمیت دارد.
وی با بیان اینکه افراد مبتلا به HIV میبایست تحت مراقبتهای درمانی باشند، گفت: تاکید میکنم بیماری افرادی که به ویروس HIV مبتلا میشوند، قابل کنترل است و به این منظور باید درمانهای سایت اصلی بت فوروارد لازم را دریافت کنند. افراد مبتلا به HIV که دوره درمانی را سپری میکنند و تحت نظر قرار دارند، نه تنها ویروس را به دیگران منتقل نمیکنند بلکه میتوانند مانند یک انسان سالم عمر کنند.
رئیس اداره کنترل ایدز وزارت بهداشت با بیان اینکه درمان افراد مبتلا به HIV رایگان است، توضیح داد: درمان و مراقبتهای افراد مبتلا به HIV رایگان است و تمام اطلاعات این افراد با اصل محرمانگی، حفظ میشود.
عضو شورای عالی نظام پزشکی، از هموطنان خواست واکسن گارداسیل را فقط از داروخانه ها تهیه کنند.
به گزارش همشهری آنلاین، یدالله سهرابی، گفت: واکسن گارداسیل یک واکسن پیشگیری از عفونتهای ناشی از ویروس پاپیلومای انسانی (hpv) است. این ویروس میتواند سرطان رحم، سرطان دهانه رحم ، سرطان مقعد و سرطان دهان و گلو را به وجود آورد. واکسن گارداسیل به خصوص برای جلوگیری از عفونتهای ناشی از انواع hpv ۱۶, ۱۸ که بیشترین خطر سرطان رحم را دارند، توصیه میگردد.
وی افزود: واکسن گارداسیل شامل ۴ نوع ویروس ۱۸,۱۶,۱۱,۶ است، این ویروسها جز ویروسهای شایع هستند. ویروس تیپ ۶,۱۱ از ویروسهای شایعی هستند که عامل اغلب زگیلهای تناسلی به شمار میرود و نوع ۱۸,۱۶ عامل اغلب سرطانهای رحم است.
عضو انجمن داروسازان ایران ادامه داد: این دارو به جز مواردی مانند بارداری، شیردهی و نقص سیستم ایمنی، برای زنان حداقل از ۱۱ سالگی به بعد تا ۲۶ سالگی و برای مردان ۱۰ تا ۲۱ سالگی است البته امکان تزریق گارداسیل بعد از این سن و تا ۴۵ سالگی نیز وجود دارد.
رئیس کمیسیون دارو و تجهیزات سازمان نظام پزشکی افزود: واکسنهایی که در فضای مجازی و پیجهای اینستا گرام و بازار سیاه و شماره تماسهایی که برای خرید واکسن گارداسیل و بدون حساب و کتاب و رعایت زنجیره سرما وجود دارد، اثر دارویی که ندارد، ضرر هم دارد و فقط شخص احساس روئین تنی مینماید که این برای سلامتی هموطنان بسیار خطرناک است هم پول زیادی بابت خرید واکسن داده اند هم نسبت به ویروس hpv واکسینه نشده اند.
سهرابی گفت: فروشندگان با کلید واژههایی مانند "واکسن مسافرتی است"، نظر خریدار را جلب میکنند و در واقع آب مقطر به بیماران میفروشند.
وی در ادامه بیان داشت: متأسفانه فروش این قبیل محصولات که با جان و سلامت هموطنان در ارتباط است، به سایت و کانالهای تلگرامی و پیجهای اینستا گرام رسیده و فروشندگان این محصول با قیمتهای خارج از سایت اصلی بت فوروارد عرف و قاعده و بسیار گران و گزاف این داروها را به فروش میرسانند. قیمتها در ناصرخسرو مجازی، نجومی و چندین برابر نرخ واقعی و مصوب دارو در داروخانههای کشور است.
رئیس کمیسیون دارو و تجهیزات سازمان پزشکی تأکید کرد: از هموطنان تقاضا دارم برای سلامتی خود و خانواده تان، این واکسن را از داروخانهها تهیه کنید که هم زنجیره سرد رعایت میگردد و هم به قیمت مصوب عرضه میشود.
کاراکترهای سریال"جان سخت" شبیه الگوهای "داریوش"، "پوست شیر" و "یاغی" نیستند و از حیث شمایل، کاملا امروزی شدهاند اما در توسعه خشونت اجتماعی دستکمی از نمونههای قبلی ندارند.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - مسعود فراستی ۱۷ آذر ۱۳۹۷ در نخستین سالهای فعالیتهای پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی در گفت و گو با رادیو تهران گفت: سریالهای این حوزه جز یک کالای شبه مدرن عقب افتاده، چیزی نیست. این سریالها بهشدت ضد اجتماعی و لمپن پرورند و به قدری افراط دارند که ممکن است به فرهنگ خانواده تبدیل شود. باید مبسوط توضیح بدهم که زن در این سریالها چیست؟ حتی جایی که ظاهراً زن قویتر است، باز هم کالا است. سرگرمی خیلی چیز شریفی است ولی اینها زبالهاند.
خشم، قتل، دزدی، موضوعاتی است که این روزها تبدیل به اصلی ترین رکن سریال سازی در نمایش خانگی شده است و فیلمسازان گمان می کنند با روایت داستان های اینچنینی می توانند مخاطب بیشتری را جذب کنند!با افزایش تعداد سریالهای شبکه نمایش خانگی در سال ۱۴۰۰، کنشهای رسانهای به این رویه افزایش یافت و کیهان در گزارشی با تیتر " «لمپنیسم» در سریالهای شبکه نمایش خانگی! " رویکردی مشابه با مسعود فراستی را تشریح کرد.
با حضور گندهلاتها، اراذل و چهرههایی که به عنوان توسعه دهنده خشونت نقش قهرمان سریالهای پلتفرمها در سال ۱۴۰۳ را گرفتند این نظریه کاملا تثبیت شد.
لات های و لمپن هایی از اواسط دهه نود شمسی تبدیل به ستاره ها و نمادهای آیونیک سینما شدند و با توسعه تولیدات در شبکه نمایش خانگی این عرصه را از آن خود کردند.
رضا درستکار، منتقد سینما درباره اینکه چرا پرداختن به قشر فرودست و شخصیتهای خلافکار در تولیدات فیلم و سریال چند سال اخیر رونق پیدا کرده است، میگوید: چون هیچ اراده یا خطی قرمز در سینما، شبکه نمایش خانگی و تلویزیون درباره پرداختن به لمپنیسم وجود ندارد. البته برای کارهای جدی چرا، اما برای برعکس آن، نه. برای همین به فیلمهای قدارهبندی حتی در جشنوارهها جایزه میدهند! آثاری که ادبیات مبتذل را رونق میبخشند، هیکلهای گنده و نخراشیده و ریشهای داعشی و تتوهای عجیب و غریب را بدل به مد روز کردهاند!
به گفته این منتقد سینمایی، فیلمهایی با محوریت لاتها و لمپنها از این منظر خوشایند فیلمسازان و مقبول مدیران فرهنگی است چون قرار نیست به جایی جوابی پس بدهند! حتی این فیلمها در جشنوارهها هم جایزه میگیرند در حالی که فیلمهای متفکرانه و اندیشمندانه ما با مشکلاتی عدیده مواجه میشوند چون در سینمای ایران خیلی کم به فیلمسازان اهل فکر و اندیشه مجالی داده میشود و فیلمسازان فیلمهای الکی خیلی راحتتر کار میکنند.
لمپنیسم نباید به ارزش بدل شود
این منتقد سینما با تأکید بر اینکه تلاش سینما، عبور از نمایشی شدن و حرکت به سمت واقعنمایی و رئالیستی شدن است یادآور میشود: در فیلمهای لمپنی، پرداختها همه نمایشی و برونگرایانه و با پرخاش و عصیانهای سطحی همراه است. البته پرداختن به قصهها و آدمهای لمپن و خلافکار ایرادی ندارد اما مشکل اینجاست که کارگردانهایی هستند سایت رسمی بت فوروارد که به این موجودات و کارهایشان ارزش هم میدهند و با رفتار و کردار اینان، غمخواری میشود و لمپنیسم بدل به ارزش میشود! و خب! این خیلی غلط است.
او توضیح میدهد: اگر کارگردانی فکر میکند این فیلمها و سریالها تداعیکننده همان «قیصر» و «کندو» و امثالهم هستند سخت در اشتباه است چون آن فیلمها روی لمپنیسم و ناهنجاریهای اجتماعی، ارزشگذاری مثبت نمیکردند. سینماگر قرار است به سمت اصلاح برود نه اینکه روی شمایل لاتی و ادبیات سخیف ارزشگذاری کند، این اشتباه است. کارگردان نباید در موضوع و قصهاش به طوری حل شود که در نهایت چنین جا بیفتد که انگار دارد فرهنگ زشت و ناهنجاریها را تأیید میکند و اضافه کنم که اغلب لمپنها شاید از قشر پایین بیایند ولی قشر پایین جامعه، اتفاقاً با فاصلهای غریب از اینان جدا میایستد.
پیش از انقلاب در تولیدات محوری سینمای ایران با عنوان فیلمفارسی، کلاهمخملیها و جاهلها ترکتازی میکردند، اما این شخصیتها از حیث ریخت شناسی اجتماعی افراد انگلی (اشاره به یک ویژگی اجتماعی ) نبودند و همگی دارای شغل بودند.
روزنامه همشهری در گزارشی با زمینه تقویت لمپنیسم در شبکه نمایش خانگی با نقلی از کتاب لمپنیسم به همین تفاوتهای بنیادین اشاره میکند. نگاه منتقد ایرانی در سالهای پس از انقلاب به لمپنیسم در سینما، بیشتر تحتتأثیر کتاب علیاکبر اکبری است. اما حتی کتاب «لمپنیسم» این جامعهشناس چپگرا هم به درستی مطالعه نشد.
این نویسنده جامعهشناس، لمپن بودن را با انگل جامعه بودن مترادف میدانست که مولد نیستند و شغل مشخصی هم ندارند. در فیلم قیصر، فرمان قصاب است. قیصر در جنوب کار میکند و حتی برادران آق منگل مغازه ترشیفروشی دارند.
لات و لمپن ها بخشی از شخصیت کاراکترهای آیکونیک جریان فیلمفارسی بود اما در سینمای دهه نود این شخصیتها جایگاه معکوسی پیدا کردند و انگل بودن با ویژگی کسب درآمد نامشروع تبدیل به الگوهای اصلی شبکه نمایش خانگی شد.
روزنامه جام جم نیز در گزارشی با اشاره به جایگاه لات و لمپنها مینویسد: لمپن از لحاظ روانشناسی و جامعهشناختی به افرادی گفته میشود که شخصیتهای ضداجتماعی داشته و از جریان عادی زندگی بهدور هستند. به طور واضحتر اینگونه افراد بدون شغل مشخص، اهل خشونت و برخوردهای فیزیکی هستند و زورگویی و عدم مسؤولیتپذیری، بیخانمان بودن و به کار بردن ادبیات سخیف از دیگر شاخصههای این گروه ذکر شده است.
لمپنیسم در سینمای قبل از انقلاب خود را در فیلمفارسی به صورت عینی و ملموس به نمایش گذاشت. این شخصیت که همواره به سه عنصر ناموس، عصمت و غیرت تکیه داشت، به گونهای به نمایش گذاشته شد که از لمپن، قهرمانی افسانهای ساخت طوری که مردم بخشی از آرزوهایشان را در آنها میدیدند و اساسا یکی از کارکردهای فیلمفارسی ساختن قهرمانانی دوستداشتنی از شخصیتهای منفی بود.
فریدون جیرانی نیز در گفتگویی دامنه این لمپنیسم را فراتر از تصور توصیف میکند و میگوید: این لمپنیسم در فیلمهای مختلف از جمله فیلمهای کمدی ادامه پیدا کرد و گفتمانی نیز پشت این لمپنیسم ایستاد و از آنجا آمد تا شنای پروانه. مفهوم انتهای فیلم شنای پروانه که آدم کثیف فیلم غیرتی بود به لمپنیسم موجود در فیلم معنا داد. اما عدهای سعی کردند در فیلم که زیربنای طبقاتی نداشت استفاده دیگری کنند و از این لمپنها قهرمانانی بسازند در مقابل قهرمانان اقتدار گریز فیلمهای معترض امروزی مانند فیلمهای "عصبانی نیستم"، "لانتوری"، "مغزهای کوچک زنگ زده"، "متری شش و نیم" و "بدون تاریخ، بدون امضا".
روزنامه اعتماد واکنش صریحتری به تولید سریالی این آثار با شخصیتها توصیف شده نشان میدهد و طی یادداشتی در ۵ آبانماه درباره محصولات شبکه نمایش خانگی نوشت: خشم، قتل، دزدی، موضوعاتی است که این روزها تبدیل به اصلی ترین رکن سریال سازی در نمایش خانگی شده است و فیلمسازان گمان می کنند با روایت داستان های اینچنینی می توانند مخاطب بیشتری را جذب کنند!
تولیدکنندگان چهار سریال (گردن زنی)، (بازنده)، (غربت) و (داریوش) که به تازگی از سه پلتفرم اصلی نمایش خانگی پخش شدهاند در یک هدف مشترک هستند: خشونت!
در واقع انگل لمپنها فرصت توسعه خشونت اجتماعی را تشدید میکنند. وب سایت تحلیلی – خبری رویداد۲۴ درباره توسعه نسبت خشونت و سریالهای شبکه نمایش خانگی می نویسد: شمار سریالهای با محتوای خشونت روز به روز بیشتر میشود. طبیعی است که مشاهده این میزان از خشونت در سریالهایی که شبکه خانگی پایش را به خانههای مردم باز کرده، تاثیر قابل توجهی در وضعیت روحی جامعه و میزان جرم و جنایت خواهد داشت.
سریالهایی که در پلتفرمهای مختلف ساخته میشوند، یک نکته مشترک دارند و آن هم پرداختن به خشونت است. بعد از سریالهای عرق سرد، یاغی، پوست شیر و زخم کاری، حالا سریالهای تازه شبکه خانگی قصههایی را با محتوای خشونتآمیز ارائه میدهند.روزنامه جوان نیز در تعریض به این وضعیت در همان روز انتشار این گزارش در رویداد ۲۴ مینویسد: «سریالهایی که در پلتفرمهای مختلف ساخته میشوند، یک نکته مشترک دارند و آن هم پرداختن به خشونت است. بعد از سریالهای عرق سرد، یاغی، پوست شیر و زخم کاری، حالا سریالهای تازه شبکه خانگی قصههایی را با محتوای خشونتآمیز ارائه میدهند. اما اینکه این همه تمایل زایدالوصف به خشونت آن هم برای مخاطب ایرانی که از فرهنگی عاطفی و دینی برخوردار است، چه نسبتی دارد، سؤالی است که باید از نویسندهها و تهیهکنندههای این آثار پرسید و دلایل آن را جویا شد.»
«جوان» در پایان این گزارش سینما و شبکه خانگی را متهم اصلی ترویج خشونت در جامعه دانسته و معتقد است که این قبیل سریالها سبب افزایش جرم و جنایت در خانوادههای متاثر از فرهنگ غربی میشود. این نگاه «جوان» سبب نمیشود که اصل انتقاد یعنی زیان تمرکز بیش از حد بر خشونت در فیلمسازی کشورمان را نادیده بگیریم.
روزنامه قدس توصیف متفاوتی به جولان لاتولمپنها دارد و بروز آنان را فراتر میداند و رخنه کردن آنان را در سریالهای کمدی مورد پرسش قرار میدهد و مینویسد: رفتن به سراغ درماندههای اجتماعی به ویژه در میان طبقه فرودست جامعه، نه با هدف بازنمایی تحلیلی، انتقادی و آسیبشناسانه اجتماعی که به قصد کاسبی، این روزها اپیدمی تولید فیلم و سریال توسط جماعتی شده که دست در دست لمپنها، زورگیرها و خلافکاران برای پر کردن جیب خود از پول ملت، پاهای کوتاه خود را از سینما و تلویزیون تا شبکه خانگی دراز کردهاند تا با مطرح کردن زورگیرها و خلافکاران ضد فرهنگ لمپنیسم و تنزل سطح سلیقه مخاطب، کیسههای خود را پر کنند.
با این حجم از انتقادات، ترویج و تکثیر زیست خشن این شخصیتها و نمایش هفتگی آنان متوقف نمیشود. "جان سخت" در گونه «لات و لمپن»های امروزی، از فردا در شبکه نمایش خانگی خودنمایی خواهندکرد.
سریال "جان سخت" فیلمنت ادامه همین روند است با این تفاوت که زیست اراذلی رنگ و بوی امروزی دارد. کاراکترهای این سریال شبیه الگوهای "داریوش"، "پوست شیر" و "یاغی" نیستند و از حیث شمایل، کاملا امروزی شدهاند اما در توسعه خشونت اجتماعی دستکمی از نمونههای قبلی ندارند.