ایسنا : کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با صدور بیانیهای تاکید کرد که هرگونه اظهار و بیان مواضع نظام در حوزه بین الملل و سیاست خارجی برعهده مسئولان دیپلماسی کشور به ویژه وزیر امور خارجه است و اظهارات مخدوش و غیرمسئولانه از سوی افراد غیرمسئول، تحت هیچ شرایطی قابل پذیرش نیست.
در بخشهایی از متن بیانیه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی آمده است: «در آستانه چهل و ششمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، فرا رسیدن ایام الله دهه فجر را به همه هموطنان عزیز تبریک عرض مینماییم. وحدت و انسجام ملی دستور صریح دین مبین اسلام و ودیعه گرانبهای امام راحل مان(ره) است. پاسداشت این هدیه بزرگ و طی طریق در مسیر منافع و امنیت ملی، یک اصل اساسی و ضروری است که همه ارکان و کارگزاران نظام اسلامی ملزم به رعایت و انجام وظیفه در مسیر آن هستند. در شرایطی که دشمن، دندان طمع به سوی نظام اسلامی تیز کرده و هر روز رجزخوانی پوشالی میکند، جامعه نیازمند یک بت فوروارد اتحاد و یکپارچگی در اندیشه، بیان و عمل براساس رهنمودهای مقام معظم رهبری و در راستای منافع و امنیت ملی است. اولین گام ضروری در این مسیر، رعایت این اصل مهم توسط همه مسئولان به ویژه مجریان دولت چهاردهم است، مسئلهای که تخطی از آن توسط دولتمردان ضربات جبران ناپذیری را به منافع ملت و اهداف دولت وارد خواهد کرد.»
کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در ادامه با بیان اینکه «در شرایط خطیر فعلی، طرح مسائل داخلی در مجامع بینالمللی، در راستای نقشه و طرحهای تفرقهافکنانه دشمن برای مخدوش نمودن وحدت و انسجام ملی بوده و جز جهالت یا خیانت چیزی نیست.» نسبت به مواضع ظریف معاون راهبردی رئیسجمهور در سفر اخیر وی ابراز نگرانی و اعلام کرده است: « هرگونه اظهار و بیان مواضع نظام در حوزه بین الملل و سیاست خارجی بر عهده مسئولان دیپلماسی کشور به ویژه وزیر محترم امور خارجه است و اظهارات مخدوش و غیرمسئولانه از سوی افراد غیرمسئول، تحت هیچ شرایطی قابل پذیرش نیست.»
نویسندگان این بیانه از دادستان کل کشور، دیوان عدالت اداری، سازمان بازرسی کل کشور و رئیسجمهور لغو انتصاب ظریف به عنوان معاون راهبردی رئیس جمهور را خواسته و آن را انتظار مردم ایران اسلامی عنوان کردهاند.
ترامپ از یک سو عناصر رادیکال دوره قبل مانند هوک، پمپئو و بولتون را به دولت راه نداده است و از سوی دیگر چهرههای جدید را وارد کابینه کرده که بهشدت تندرو هستند، علیایّحال او همزمان در نخستین اظهارنظرش درباره ایران به شکل واضحی از شروط ۱۲گانه پمپئو عقبنشینی کرده است.
به گزارش هشمهری آنلاین، فرهیختگان نوشت: از استقرار مجدد ترامپ در کاخ سفید زمان زیادی نمیگذرد، اما در همین مدت کوتاه چند صد تحلیل در رسانههای ایرانی درباره کنش احتمالی او منتشر شده است، از تحلیلهای بهشدت خوشبینانه تا تحلیلهای شدیداً بدبینانه. البته به نظر میرسد دو سر طیف تا حد زیادی درباره وضعیت جدید کاخ سفید غلو میکنند. همچنین به نظر میرسد سیاستهای ترامپ ۲ درباره ایران نه به گونهای است که جماعتی رو به قبله شدهاند، نه آنقدر فاقد اهمیت است که اساساً درباره آن صحبت نشود؛ اما نکته مهمتر این است که کلید مسئله اینجا در تهران است نه در واشنگتن.
ترامپ از یک سو عناصر رادیکال دوره قبل مانند هوک، پمپئو و بولتون را به دولت راه نداده است و از سوی دیگر چهرههای جدید را وارد کابینه کرده که بهشدت تندرو هستند، علیایّحال او همزمان در نخستین اظهارنظرش درباره ایران به شکل واضحی از شروط ۱۲گانه پمپئو عقبنشینی کرده است. این پالسهای ضد و نقیض، نشان میدهد او یا نسبت به مسئله دچار سردرگمی است یا میخواهد همچنان شمایل یک فرد غیرقابل پیشبینی را حفظ کند.
این وضعیت نشان میدهد اتخاذ هر سیاستی در تهران منوط بهحساب نکردن روی رفتار ترامپ است؛ ازاینرو باید گفت کلید در تهران است نه واشنگتن، بدین ترتیب هر نوع تصمیمسازی و سیاستگذاری که موضوع را به سمت انفعال ایران سوق بدهد بازی در زمینی است که ترامپ میپسندد. با این مقدمه به نظر میرسد ۴ جریان خواسته یا ناخواسته در این ایام در حال تکمیل پازل ترامپ هستند.
۱. جریانی که کاسب ترس هستند و از مدتها قبل تلاش دارند با ارائه تصویری هولناک از آینده به لحاظ روانی جامعه را بههم بریزند. اتفاقات همین چند روز اخیر نشان میدهد، ایدههای این جریان خیلی واقعی نیست و عقبنشینی ترامپ از شروط پمپئو یک نشانه آشکار در رد ایده آنهاست. ظرافت مسئله اینجاست؛ اینکه سیاستگذاران و مسئولان کشور همیشه باید برای بدترین سناریوهای ممکن آمادگی داشته باشند و این یک اصل بدیهی است؛ ولو احتمال وقوعش یک درصد باشد. اما اینکه ۹۹ درصد رسانه را با آن احتمال یک درصدی پر کنیم قطعاً نامش کاسبی ترس است.
۲. جریان دوم آنهایی هستند که از قبل از حضور ترامپ در کاخ سفید تأکید میکردند ایران باید بدون قید و شرط و بدون هیچ ایده فعالی با دولت جدید آمریکا مذاکره کند، صاحبان ایده مذاکره برای مذاکره که متأسفانه رشحاتی از فعالیت آنها در رسانههای نزدیک به دولت هم دیده میشود در واقع در حال سوزاندن میز مذاکره احتمالی هستند. اصرار بر مذاکره بدون ایده دقیقاً همان چیزی است که ترامپ میخواهد، ایدهای که او میتواند با شکست سریعش پروژه فشار را دنبال کند.
۳. جریان سوم جریان سادهسازان هستند. واقعیت آن است که آنچه موجب عقبنشینی آمریکا در سالهای اخیر شده تابآوری و ایستادگی مردم ایران است. این تابآوری دو وجه دارد، نخست بهبود شرایط اقتصادی و دوم حداکثری شدن حضور مردم در صحنههای اجتماعی. جریان سادهساز در سالهای اخیر برای مسئله اقتصاد دو دسته نسخه پیچیده است، یک دسته آنهایی که گفتهاند به صرف بت فوروارد مذاکره همه چیز حل میشود و یک دسته آنها که تأکید داشتند با یک میلیون تومان میتوان شغل ایجاد کرد. ایده دو جریان عملاً ایجاد تغییر واقعی به نفع مردم در اقتصاد را به انسداد میکشاند، فرمان اقتصاد کشور در شرایط جدید حتماً باید دور از دسترس سادهسازها باشد.
۴. هر جریانی که در شرایط فعلی دوقطبیهای واهی بسازد و بخواهد بین صفوف مردم خطکشی کند، نتیجه کارش کاهش سرمایه اجتماعی و دستیاری برای پروژه ترامپ است. اصرار بر اجرای پروژههای شکستخورده اجتماعی، تشکیل تجمعات رادیکال غیر قانونی و فحاشی به مسئولان کشور که نمونههای آن را این روزها در پاستور میبینیم، تأکید بر تولید خشم و نفرت از رسانههای عمومی و... برخی از مصادیق اقداماتی است که این جریان انجام میدهد و متأسفانه ریشههایی در طیف رادیکال مجلس هم دارد.
اقتصادنیوز: با سقوط دولت بشار اسد و خلاء سیاسی حاکم بر شام، هراس در عراق در باب احیای توان گروههای رادیکال بالاخص گروه تروریستی داعش افزایش یافته و از همین منظر شرایط در حالت آمادهباش و امنیتی قرار گرفته است.
به گزارش اقتصادنیوز، سقوط ناگهانی دولت اسد در سوریه سراسر منطقه را شوکه کرد و عراق را در حالت آمادهباش قرار داده است.
در حالی که سوریه انتقال سیاسی قدرت به شکلی نامطمئن را آغاز میکند؛ انتقالی که سکانداریاش در اختیار محمد البشیر، نخست وزیر موقت و وزرای موقت دولت نجات سابق سوریه است، بازیگران منطقهای، از جمله عراق، به شدت از پیامدهای احتمالی فعل و انفعالهای شام هراس دارند.
در همین راستا، نشریه مدرن دیپلماسی یادداشتی منتشر کرده و اقتصادنیوز آن را به دو بخش تقسیم کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.
عراق و سوریه؛ همسایگانی با میراثی شوم
برای عراق، احیای احتمالی گروه تروریستی داعش در امتداد مرز مشترک این بازیگر با سوریه خطری فوری است، نگرانی که با آسیبپذیری مداوم این کشور در برابر فعالیتهای گروههای رادیکال ترکیب شده است. در این میان خلاء سیاسی حاکم بر سوریه و عدم قطعیتهای سیاسی حاکم بر این کشور نگرانیها را تشدید کرده است، گزارهای که میتواند قدرتهای خارجی را برای بهرهبرداری از این وضعیت حاکم ترغیب کرده و تعادل داخلی شکننده عراق را بیش از این برهم بزند.
سوریه و عراق عمیقاً توسط ساختارهای اقتدارگرای اسد و صدام حسین آسیب دیدهاند؛ دو رهبری که هر میراثی چون ویرانیهای اقتصادی و چندپارگی اجتماعی به جا گذاشتند. اگرچه در ابتدا با تأسیس حزب بعث در دهه 1940 و ایدئولوژی پان عرب مرتبط بدان به هم گره خوردند، اما پس از آن مسیرهایشان به شدت از هم جدا شد که منجر به رقابتهایی شد که مبارزات ملی مربوطه را تشدید کرد.
در دهه 1970، حافظ اسد و صدام حسین به دشمنان سرسختی تبدیل شده بودند. همسویی حافظ اسد با ایران در طول جنگ ایران و عراق 1980-1988، شکاف را عمیقتر کرد، زیرا دمشق به دنبال مقابله با جاهطلبیهای منطقهای صدام حسین بود. حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003 و متعاقب آن فروپاشی رژیم صدام، فصل جدیدی را رقم زد که آغازگر شکافهای فرقهای و گسترش جنبشهای رادیکال در هر دو کشور بود.
جنگ داخلی سوریه که در سال 2011 آغاز شد، فصل دیگری به تاریخ درهم تنیده دو بازیگر افزود. دولت اسد به شدت به اعضای مقاومت عراقی حامی ایران متکی بود که هزاران جنگجوی آنها نقش مهمی در حفظ قدرت اسد در طول جنگ 14 ساله داشتند.
ابومحمد الجولانی، رئیس گروه شورشی حیات تحریرالشام (HTS)، (اکنون خود را احمد الشرع میخواند)، که زمینه را برای سقوط بشار اسد در دسامبر هموار کرد، در یک تغییر چشمگیر به نماد تاریخی که اخیرا رقم خورده تبدیل شده است. جولانی به عنوان یک چهره رادیکال در عراق زیر پرچم القاعده جنگید و در کمپ بوکا ارتش ایالات متحده، کمپی بدنام برای شبکههای شبه نظامی، بازداشت بود.
این گزارهها نشان میدهد که چگونه مسیرهای سوریه و عراق عمیقاً در هم تنیده هستند. از میراثهای اقتدارگرای مشترک گرفته تا نقش گروههای فراملی و رهبران شورشی که بر اثر درگیریها در هر دو کشور شکل گرفتهاند، سرنوشت سوریه و عراق همچنان بر یکدیگر تأثیر میگذارد، حتی زمانی که آنها با عواقب پایدار ساختارهای ویرانگر خود دست و پنجه نرم میکنند.
آمادهباش در عراق
فروپاشی دولت بشار اسد در سوریه نگرانیها را در عراق تشدید کرده، جایی که مقامات به شدت از خطرات ناشی از بیثباتی منطقه آگاه هستند. محمد شیاع السودانی، نخست وزیر عراق، در تماس تلفنیاش با رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، همزمان با پیشروی شورشیان به سوی دمشق، بر این نگرانیها تاکید کرد و گفت: «عراق تماشاگر صرف تحولات سوریه نخواهد بود».
او همچنین متعهد شد که عراق "همه تلاش خود را برای حفظ امنیت خود و سوریه انجام خواهد داد" و بر ضرورت حفاظت از عراق در برابر اثرات آبشاری بحران جاری همسایهاش تاکید کرد. برای عراق، خطر بیثباتی حاصل از تحولات شام بیش از سایر بازیگران منطقه است. وضعیت نابسامان سوریه پس از سرنگونی بشار اسد، شرایط را برای احیای قدرت گروه تروریستی داعش مساعد کرده است.
این در حالی است که عراق در برابر خطرات حاصل از هرگونه تهدید در این باره بسیار آسیب پذیر است. 600 کیلومتر مرز مشترک عراق با سوریه در طول تاریخ توسط شبه نظامیان به عنوان مجرای نفوذ، قاچاق اسلحه و جابجایی جنگجویان مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. دره رود فرات یک کریدور استراتژیک برای داعش بوده که بارها از بیثباتی منطقه برای تجدید سازمان و حملات ویرانگر خود استفاده کرده است.
رهبران عراقی دلایل زیادی برای نگرانی دارند. حمله داعش در طول جنگ داخلی سوریه پیامدهای فاجعه باری به دنبال داشت که در این میان میتوان به نسل کشی ایزدیها و سقوط موصل و پیامدهای فاجعه بار حاصل از آن اشاره کرد.
امروز، این تهدید محسوس است. فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) ماه ژوئیه هشدار داد که داعش فعالانه در تلاش برای بازسازی تواناییهای خود است. علیرغم نوسانات سطوح قدرت در پنج سال گذشته، داعش حضور ثابتی در صحرای بادیه مرکزی سوریه داشته، منطقهای که همچنان نقطه کانونی نگرانی است.
خلاء پس از اسد در سوریه این تهدید را تشدید کرده و به گروههای افراطی فرصتهایی برای سازماندهی مجدد و بهرهبرداری از ساختارهای امنیتی ضعیف داده است. در این میان، سرنوشت اردوگاهها و زندانهای کردها در شمال شرق سوریه، مانند الهول، لایه دیگری از پیچیدگی را عریان میکند.
این تاسیسات که هزاران عضو خانواده داعش و شبه نظامیان مظنون را در خود جای داده، بمب ساعتی برای رادیکال شدن و ناآرامی است. تلاشهای عراق برای بت فوروارد بازگرداندن شهروندانش از این اردوگاهها قابل توجه است، اما بر دامنه منطقهای تهدید داعش و چالشهای عظیم مدیریت پیامدهای سرنگونی دولت اسد تأکید میکند.
در پی سقوط دولت اسد، ارتش ایالات متحده حملات هوایی متعددی را علیه مواضع داعش در سوریه انجام داده که نشان دهنده تهدید مداوم این گروه در شام است. با این حال، هنوز مشخص نیست که دولت ترامپ از چه استراتژی نظامی در این باره پیروی خواهد کرد و آیا دولت موقت سوریه با ادامه حضور نظامی آمریکا با هدف مقابله با داعش موافقت میکند یا نه.
مسائل پیچیدهتر، آسیب پذیری داخلی عراق است. در حالی که این کشور گامهایی در محدود کردن فعالیتهای داعش برداشته، پناهگاههای امن دیرینه در بیابانهای دورافتاده انبار همچنان به عنوان مناطق نگرانکننده باقی ماندهاند.
علاوه بر این، بیثباتی منطقهای گستردهتر، از جمله تنشهای میان ایالات متحده و ایران که در حملات ضربتی به خاک عراق و سوریه آشکار میشود، جداییناپذیری امنیت عراق از چشمانداز پرآشوب خاورمیانه را برجسته میکند.
در این محیط پرمخاطره، رهبری عراق باید یک نبرد چند جبههای را دنبال کند؛ جلوگیری از ظهور مجدد داعش، رسیدگی به آسیب پذیریهای داخلی و کاهش اثرات آبشاری بحرانهای منطقهای.
زود خشمی، که از ویژگیهای نیاموختگی است، اگر با عدم تشخیص اخلاقی و عمل گرایی هم راستا شود، به سرعت به جرقه آتشی تبدیل میشود که ممکن است این بار به سادگی مساله ترور حجاریان نتوان طومار ان را در هم پیچید.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وبسایت رویداد ۲۴ در گزارشی نوشت:
«اشکالات عقیدتی و رفتاری در تضعیف انقلاب و اسلام و روحانیت و امام و اهانت به اهل بیت پیغمبر»؛ این عبارتی است در خاطرات هاشمی رفسنجانی از زبان ماموران پیگیری پرونده ترور سعید حجاریان به عنوان «دلایل ترور» مطرح شده است.
در گزارش دادگاه ترور سعید حجاریان، وقتی از یکی از متهمان پرسیده میشود که «چرا پذیرفتید که در ترور سعید حجاریان نقش داشته باشید؟» متهم پاسخ میدهد: «به ما گفتند سعید حجاریان برای براندازی نظام تلاش میکند»
واعظی: افرادی که در تجمع اعتراضی حضور داشتند خودشان قانون را قبول ندارند/ به هیچ اصولی پایبند نیستند/ این افراد اصلا اعتقادی به حل مشکلات کشور ندارند
دفاع مطهری از تجمع دیروز کفنپوشان علیه ظریف / مخالفان این گروه هم باید فرصت پاسخ داشته باشند / اظهارات در این تجمع تند بود
مساله ترور حجاریان که اتفاقا به سالگرد آن در بیست و دوم اسفند ماه هم نزدیک هستیم، جدای از بسیاری ترورهای دیگر در دهههای گذشته نیست. به «حلقه ترور شهر ری» هم که نگاه کنید چندان جدا از باقی حلقههای ترور که در سالهای اخیر شاهد آنها بودیم نیستند. کم سوادان زود خشم موتور سوار که شنیدن این که کسی «برای براندازی تلاش میکند» را برای اقدام به قتل کافی میدانند.
هر چند مطالعه حلقههای ترور کار بی فایدهای نیست، اما مطالعه مسیری که به تشکیل حلقههای ترور ختم میشود موثرتر است. بدگویی بی پشتوانه از این و آن، متهم کردن آنها به اتهاماتی که تاوان آنها بسیار سنگین است، روضه خواندن در گوش افرادی که توانایی تشخیص خوب و بد و اندکی شهامت و درک اخلاقی ندارند، مسیری است که نه تنها در ترور حجاریان، بلکه در بسیاری ترورهای دیگر هم طی شده و میشود.
حالا نگاهی سرسری به همین اطراف خودتان بیاندازید، در جلسات ریاست جمهوری افرادی با خیال راحت از جا بلند میشوند و او را با تندترین ادبیات خطاب قرار میدهند. در تجمعهای از پیش برنامه ریزی شده در خیابانهای نزدیک پاستور، پزشکیان را به «افساد فی الارض» متهم میکنند که مجازات آن در قانون جذایی فعلی اعدام است. علیه ظریف پلاکاردهایی بلند میکنند که روی آن نوشته شده است: «ظریف آمریکایی اعدام باید گردد»، «ظریف ضد ایران، ضد حجاب، ضد پیشرفت، ضد امنیت ملی»، «ظریف عامل نفوذ، همتی عامل گرانی»، «ظریف خیانت میکند، موساد حمایت میکند»، «ظریف ایران فروش»، «ظریف شریک جولانی علیه وطن» و ....
اینها البته همه پس از آن است که برخی رسانههای وابسته به جریانهای سیاسی شکست خورده در انتخابات، دم به دم ظریف را به خیانت متهم میکنند و خواهان برخورد با او میشوند و با این وجود نه از طریق بت فوروارد مجاری رسمی اتهامی مطرح میشود، نه دادگاه و مدعی العموم، یا حتی مدعی خصوصی پیش میآید و شکایتی مطرح میکند که به آن رسیدگی شود!
تشدید و تند کردن فضا علیه دولت و کارگزاران آن در خیابانها در تجمعهای از پیش هماهنگ شده، همان اتفاقی است که یک بار در دوران دولت اصلاحات، و یک بار هم در جریان حوادث سال ۹۶ در دولت روحانی رخ داده است. چه تضمینی وجود دارد که بی توجهی در آرام کردن و کنترل فضا، یا برخورد قانونی با آنچه که در خیابان در حال رخ دادن است به حوادثی که کسی مایل نیست به آنها فکر کند و احتمال آنها را به زبان بیاورد ختم نشود؟
زود خشمی، که از ویژگیهای نیاموختگی است، اگر با عدم تشخیص اخلاقی و عمل گرایی هم راستا شود، به سرعت به جرقه آتشی تبدیل میشود که ممکن است این بار به سادگی مساله ترور حجاریان نتوان طومار ان را در هم پیچید. با این حال باید این احتمال را هم در نظر گرفت که شاید ناموخته ما باشیم، و دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی و نظارتی همچنان کنترل اوضاع را در دست داشته باشند که البته احتمالی دور از نظر هم نیست.
19fortyfive مدعی شده است که جنگنده سوخو ۵۷ روسیه در راه ایران است.
به تازگی رسانه ۱۹fortyfive به روند فروش سوخو ۵۷ اشاره کرده است؛ متن گزارش این رسانه از این قرار است:« هزینههای بالای تولید و نگهداری، همراه با تاخیر در سیستمهای کلیدی مانند موتور و رادار AL-۵۱F، مشتریان بالقوهای مانند هند و الجزایر را از خرید سوخو ۵۷ منصرف کرده است.
الجزایر، خریدار مکرر هواپیماهای روسی، همچنان بهترین امید مسکو برای صادرات است، اما با موانع قابل توجهی از جمله هزینههای سنگین و تردید در مورد قابلیتهای رادارگریزی جت مواجه شده است.
از طرف دیگر ارائه گزینههای بهتر از سوی چین، به خصوص برای کشورهایی که با کمبود نقدینگی مواجه هستند، به کاهش فروش دامن زده است. آینده صادراتی سوخو ۵۷ همچنان نامشخص است و منعکس کننده چالشهای گستردهتری برای صنعت هوافضای روسیه است.»
در گزارش ۱۹fortyfive همچنین ادعا شده است که سوخو ۵۷ های روسیه در حال حرکت به سمت ایران هستند؛ در متن این گزارش آمده است که امروزه سوخو ۵۷ تنها در اختیار یک کشور خارج از روسیه است و آن کشور نیز چین است. قرار بود مصر مشتری سوخو ۵۷ باشد اما ظاهراً این جنگندهها اکنون به سمت ایران در حال حرکت هستند.»
از سوخو ۵۷ چه میدانیم؟
سوخو ۵۷ فلون روسیه یک جنگنده نسل پنجم و چندمنظوره است که پنهانکاری جزئی را با ابرمانورپذیری توامان دارد. سوخو ۵۷ به طور کلی نسبت به جنگندههای غربی مانند F-۲۲ یا F-۳۵، کمتر رادارگریز محسوب میشود.
محدودیتهای مالی و ظرفیت محدود تولید منجر به ساخت کمتر از دوجین سوخو ۵۷ شده است.
سوخو ۵۷ به عنوان بخشی از برنامه PAK FA توسعه یافته است، ترکیبی از رادارگریزی، اویونیک پیشرفته و ابرمانورپذیری است که منعکس کننده یک فلسفه اصلاح شده و ترکیبی است که ریشه در دکترین رزمی سنتی روسیه دارد که به ابرمانورپذیری، به ویژه در سرعت کم، اهمیت میدهد.
برخلاف همتایان غربی خود، که به پنهانکاری و درگیری تسلیحاتی فراتر از برد بصری را اولویت قرار میدهند، سوخو ۵۷ ویژگیهای طراحی معمول روسیه را حفظ میکند.
از طرفی موتورهای بردار رانش و ابرمانورپذیری به جنگنده چابکی قابل توجهی در برد نزدیک میدهد.
با این حال، Su-۵۷ نسبت به F-۲۲ Raptor یا F-۳۵، هر دو جت رادارگریز نسل پنجم آمریکایی، به طور قابل توجهی کمتر رادارگریز است و بیشتر شبیه یک جنگنده نسل چهارم در کاهش رادارگری است.
اگرچه گرایش در طراحی جنگندهها به سمت پنهانکاری است اما، روسیه همچنان بر مانورپذیری بالا تاکید دارد.
تحویل جنگندههای روسی به ایران همچنان در کانون توجه رسانهها قرار دارد و در تازهترین گمانهزنیها در این زمینه، برخی منابع ادعا کردند جمهوری اسلامی ۲ اسکادران جنگنده «سوخو ۳۵» دریافت خواهد کرد.
در شرایطی که مقامهای روسی طی روزهای اخیر تاکید کردند برنامهریزیها برای انجام سفر رئیسجمهور ایران به روسیه در حال انجام است، انتشار اخبار تایید نشده درباره تحویل جنگندههای روسی «سوخود ۳۵» همچنان مورد توجه رسانهها قرار دارد.
همین چند روز قبل بود که برخی منابع خبری اخبار ضد و نقیضی در این زمینه منتشر کردند؛ اخباری که البته با هیچگونه واکنشی ازسوی مقامهای رسمی دو طرف مواجه نشد. این منابع مدعی شدند ۴ آشیانه تقویت شده برای سوخو ۳۵ در پایگاه هوایی همدان ساخته شده و ۴ آشیانه دیگر نیز در دست ساخت است.
این منابع خبری همچنین ادعا کردند اقامتگاه مستشاران روسی که قرار است برای آموزش و مدیریت کادر فنی به ایران بیایند نیز آماده شدهاست. ازسوی دیگر گفته شد که «ورود نخستین اسکادران جنگنده سوخو ۳۵ به ایران نزدیک است و این اسکادران در پایگاه هوایی شهید نوژه مستقر میشود».
۵۰ جنگنده سوخو ۳۵ در راه ایران؟
در ادامه اما، برخی منابع صهیونیستی پا را از این هم فراتر گذاشتند و رسانه امنیتی «اینتلی تایمز» مدعی شد که براساس گزارش اولیهای که به دستش رسیده، «روسیه نخستین سری از جنگندههای سوخو ۳۵ را به ایران تحویل داده و این سری از جنگندهها به پایگاه نیروی هوایی در همدان رسیدهاست».
اگرچه این خبر ازسوی برخی منابع داخلی تکذیب شد، اما «میدلایست اسپکتور» در تازهترین خبر در این زمینه، در کانال تلگرامی خود مدعی شد گزارشهای موثق حاکی از آن است که ایران دو اسکادران جنگنده سوخو ۳۵ از روسیه دریافت خواهد کرد که یک اسکادران ۲۵ فروندی در همدان و ۲۵ فروند دیگر در اصفهان مستقر خواهند شد.
«میدلایست اسپکتور»، که پیش از این با انتشار اسناد محرمانه وزارت دفاع آمریکا پیرامون آمادگی رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران، که صحت آنها نیز ازسوی مقامهای آمریکایی تایید شد، خبرساز شده بود، در ادامه ادعا کرده است که «به گفته یک منبع موثق دیگر، که چند هفته پیش از آن خبر دادیم، دو فروند سوخو ۳۵ فلانکر هماکنون در داخل ایران هستند و فقط باید مونتاژ شوند». این منبع همچنین مدعی شده احتمالا قرار است ۲۵ جنگنده نخست تا پایان سال ۲۰۲۵ به طور کامل به ایران تحویل داده شود.
مجوز ویژه روسها به ایران
انتشار خبر مونتاژ دو فروند سوخو ۳۵ فلانکر در حالی است که بت فوروارد پیش از این، رسانه اوکراینی «کییف پست» در گزارشی مدعی شده بود که «مسکو مجوز مونتاژ سوخو۳۰ روسی را به ایران داده است و در حال آماده شدن برای راهاندازی کارخانه مونتاژ است».
کییف پست همچنین مدعی شده بود روسیه در جریان نشست بریکس در کازان، که طی روزهای ۲۹ مهرماه تا ۱ آبانماه گذشته با حضور مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، برگزار شد، ارائه مجوز ساخت ۴۲ فروند سوخو ۳۵ و «تعداد نامعلومی سوخو ۳۰ را به ایران نهایی کردهاست.
اینها در حالی است که طی ماههای اخیر موضوع تحویل جنگندههای روسی به ایران مورد توجه رسانههای آمریکایی و صهیونیستی بوده است و اخیرا نیز شبکه «کان» اسرائیل در گزارشی به جزئیات معامله خرید جنگندههای سوخو ۳۵ توسط ایران از روسیه و تاثیر آن بر رویارویی ایران و رژیم صهیونیستی پرداخت.